جدول جو
جدول جو

معنی تروئل - جستجوی لغت در جدول جو

تروئل
(تِ ءِ)
شهری است در ایالت اراگون اسپانی که 21000 تن سکنه دارد. کلیسای سان پدرو (پ ر) در آنجاست و در دوران جنگهای داخلی اسپانیا (1936- 1939 میلادی) این شهرنقش مؤثری داشت و جنگهای شدیدی در آنجا روی داد
یکی از ولایات ایالت اراگون اسپانی که مساحت آن 14818 هزار گز مربع است و 25491 تن سکنه دارد. و مرکز آن شهر تروئل است. و رجوع به حلل السندسیه ج 2 69 و 100 و قاموس اعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تروال
تصویر تروال
شاخۀ نازک درخت، برگ گیاه، تزوال، تژوال
فرهنگ فارسی عمید
(اِ حِ)
رجوع به تروی ٔ شود
لغت نامه دهخدا
(اِ حِ)
نیک بمالیدن نان به روغن. (تاج المصادر بیهقی). پیه گداخته نانخورش ساختن یا چرب کردن نان را به روغن و یا سخت و بسیار تر کردن آن را به روغن و یا سخت و بسیار تر کردن آن را به روغن یا به مسکه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سخت مالیدن نان را به روغن. (از المنجد) ، برآوردن اسب نره را تا کمیز اندازد یا ایستاده کردن آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فروگذاشتن اسب اندام را از بهر بول. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) ، فروگذاشتن اسب آب دهن در توبره. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، انزال کردن مرد پیش از رسیدن به زن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
برگ گیاه باشد و در فرهنگ زمان گویا بجای را، زای منقوطه مرقوم است. (فرهنگ جهانگیری) (ازفرهنگ رشیدی). برگ گیاه را گویند و با زای نقطه دار هم باین معنی آمده است. (انجمن آرا) (آنندراج). برگ گیاه را گویند و با زای نقطه دار و زای فارسی هم باین معنی آمده است. (برهان). شاخه های نازک و باریک. (ناظم الاطباء). و رجوع به تزوال و تژوال و تژاول شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترویل
تصویر ترویل
چرباندن چرب کردن با روغن، آبدادن پیش از رسیدن به زن، چکاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تروال
تصویر تروال
شاخه های باریک و نازک و برگ گیاه
فرهنگ لغت هوشیار