- ترمز
- اضطراب کردن، جنبیدن آلتی است در ماشین که هر وقت بخواهند با آن ماشین را نگه میدارند آلتی است در ماشین که هر وقت بخواهند با آن ماشین را نگه میدارند
معنی ترمز - جستجوی لغت در جدول جو
- ترمز
- آلتی در اتومبیل، دوچرخه، موتورسیکلت و بعضی ماشین های دیگر که با فشار دادن آن حرکت ماشین را کند می کنند و یا آن را از حرکت بازمی دارند
- ترمز ((تُ مُ))
- وسیله ای در اتومبیل و ماشین های مشابه که با فشار دادن آن حرکت اتومبیل یا ماشین کند و یا متوقف می شود
ترمز دستی: ترمزی است که علاوه بر ترمز پایی در اتومبیل تعبیه شده که به وسیله دستگیره ای آن را می کشند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جنبنده و اضطراب کننده
مشتری
اهورمزدا، ستاره مشتری، روز اول از هر ماه شمسی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
اهورمزدا، خدای بزرگ ایرانیان، نام ستاره مشتری، نام پسر بهمن، نام پسر انوشیروان ساسانی، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم
بیلان، طراز، نمره، رتبه، سطح، میزان
از ساخته های فارسی گویان تازیگرا (متعرب) است موله زایی (حرام زادگی گویش گیلکی)، زیرکی حرامزادگی کردن، ذکی گردیدن باهوش بودن
هندوانه، و بمعنی خیار
آلتی که بوسیله آن پستی و بلندی سطح چیزی را معلوم کنند
گاوتازی، غرش تندر، جنبش ابر
دو مثلث که از دو طرف دامن جامه بر آورند شاخ جامه و قبا، بال و پر مرغان
سخت شدن، غلیظ و سخت شدن چیزی
نمد زین را گویند، پارچه نفیسی را که از کوک بافند
متفرق و پراکنده شدن
آلوده شدن به خون
شوریدن دل، دلشوره
فلاسک، قمقمه
تاغ
ترنجش ترنجیدن
پی یکدیگر جستن
هندوانه، خیار، بادرنگ
نمدزین، نمدی که زیر زین بر پشت اسب می اندازند، آدرم، آدرمه، تکلتو، تکتلو
دامن لباس، دامن قبا، گوشۀ دامن قبا
رنگ سرخ، در علم زیست شناسی قرمزدانه
شال، نوعی پارچۀ نفیس که از کرک لطیف بافته می شود
گیاهی با برگ های ریز و گل های رنگین و دانه های زرد که در طب قدیم به کار می رفته، باقلای قبطی، باقلای مصری، باقلای شامی، لوبیا گرگی
ترب، گیاهی یک ساله با برگ های درشت و گل های آن شبیه شب بو و به رنگ بنفش یا سفید، ریشۀ آن شبیه چغندر، پوستش سفید یا سیاه، طعمش تند و تیز، با ویتامین های a، b و c و فسفر و از سبزی های خوردنی است، اشتهاآور و محرک عمل روده ها می باشد
ابزاری که به وسیلۀ آن پستی و بلندی سطح چیزی را معلوم می کنند و آن عبارت از یک لولۀ شیشه ای است که مایعی با یک حباب هوا در آن وجود دارد و آن را در یک قاب یا پایۀ چوبی یا فلزی قرار داده و هرگاه آن را روی یک سطح افقی و هموار بگذارند حباب هوا در وسط تراز می ایستد و اگر در جای ناهموار و پست و بلند بگذارند حباب هوا به طرف راست یا چپ می رود، در بانکداری مبلغی معادل اختلاف بدهکار و بستانکار در حساب، زردوزی جامه، پارچۀ ابریشمی، نقش و نگار پارچه، زینت، آرایش
تراز کردن: معلوم کردن پستی و بلندی سطح چیزی به وسیلۀ تراز، هموار ساختن و برابر کردن پستی و بلندی سطح زمین یا چیز دیگر
تراز کردن: معلوم کردن پستی و بلندی سطح چیزی به وسیلۀ تراز، هموار ساختن و برابر کردن پستی و بلندی سطح زمین یا چیز دیگر
رنگی است که از آب فشرده نوعی از کرم که در بیشه ها باشد سازند، رنگ سرخ
اهورمزدا، ستاره مشتری، روز اول ازهرماه شمسی، روزپنجشنبه. توضیح ایرانیانقبل ازاسلام بروزهای هفته مانند سامیان چندان توجهی نداشتند بمناسبت انتساب روز پنجشنبه به (مشتری) نزد سامیان این اطلاق بعمل آمده