- ترفه
- تازگی از نعمت و آسایش، نعمت و فراخی طعام خوشمزه آسودگی و دولتمندی، استراحت و تنعم
معنی ترفه - جستجوی لغت در جدول جو
- ترفه
- در رفاه و آسایش بودن، آسودگی و تن آسانی
- ترفه ((تَ رَ فُّ))
- آسایش داشتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرخی چشم
میزان نامه
پیشه، شگرد
سوسن دشتی از گیاهان
بانوا
پیشه، کار، کسب، شغل، صناعت که روزی بدان دست آرند
چیده گیاهی است از تیره ای بنام خرفه جزو رده جدا گلبرگها که خودرو و دارای ساقه های سرخی است که روی زمین میخوابد. گلبرگهایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است. تخم آن در پزشکی بکار میرود پر پهن فرفهن فرفین بوخله خفرج بقله الحمقاء
هدیه، ارمغان
باطل و سخن بیفایده
ترکی کلنگ
نمد زین را گویند، پارچه نفیسی را که از کوک بافند
آنچه مال و متاع از مرده بماند
نوعی بازی که از ماده قابل انفجار درست کنند
رفاهیت دادن
به تکبر خرامیدن
مهربانی نمودن، نرمی نمودن
فراخ زیستن، فراخی نمودن
برتری نمودن، بلندی کردن
شکسته گردیدن
آبراه تنگه، آبشخوار، پایه نردبان، دهانه تالاب دهانه استخر، دهانه جوی دهانه جوی، راه آب آبراه، مجرای آب باریکی که مصنوعا برای اتصال دریا یا دو اقیانوس یا دو رود بیکدیگر حفر کرده باشند تنگه ترعه پاناما ترعه سوئز
ترشک
قوس و قزح، قوه وهم
نادانی گولی
صورت قیمت و ارزش متاع یا صورت مالیاتیکه به کالا تعلق میگیرد، چون تعرفه گمرکی، شناسائی
لغزش
اندک
خروج هوای زفیری که از ریه بطور مقطع و کوتاه بر اثر تحریک مجاری تنفسی خصوصاً قصبه الریه و ابتدای حلق بیرون میاید
تبارستایی کنگره ستاوند مهتابی، فزونی هر یک از مثلثها یا مربعهایی که نزدیک به هم در بالای قصر یا دیوار گرد قلعه و شهر بنا کنند کنگره، جمع شرفات. صدا و آواز پا (خصوصا)، هر صدا (عموما)
اودم از خانه های ماه، ژکوری تنگی در هزینه، سود بهره، افزونی، فریب ترفند افزونی فضل، سود فایده بهره. یا به صرفه شماست. به سود شماست، بخل تنگی در خرج، صرفه جویی، حیله مکر