جدول جو
جدول جو

معنی ترغچی - جستجوی لغت در جدول جو

ترغچی
(تَ رَ)
به ترکی، کشاورز. (مؤید الفضلاء). کشاورز. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ / تَ)
ترکی است. صاحب سنگلاخ در ذیل ’تورغای’ آرد: پرنده ای از گنجشک بزرگتر که آن را به فارسی شانه بسر و بعربی هدهد گویند... (سنگلاخ ص 172). و رجوع به ترغی شود
لغت نامه دهخدا
(تُ / تَ)
امیر ترغای، ابن امیر برکل. از سرداران مغول و پدر امیر تیمور گورکان بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 393 شود. صاحب سنگلاخ در ذیل ’تورغای’ آرد:... و نیز نام پدر امیر تیمور گورکانست، و بفتح راء هم مستعملست... (سنگلاخ ص 172)
لغت نامه دهخدا
شخصی که توغ بردارد، (از آنندراج)، علمدار، (ناظم الاطباء) :
نگار توغچی آن پادشاه کشور حسن
که توغ بیرق اوشد مدار لشکر حسن،
سیفی (از آنندراج و بهار عجم)،
رجوع به توغ شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ده کوچکی است از دهستان میان آب در بلوک البروایه بخش مرکزی شهرستان اهواز و 30 هزارگزی شمال اهواز به اندیمشک واقع است و 50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
بترکی، گنجشک. (مؤید الفضلا). گنجشک. (آنندراج). رجوع به ترغای شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از توغچی
تصویر توغچی
ترکی درفشدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترغی
تصویر ترغی
ترکی گنجشک
فرهنگ لغت هوشیار