جدول جو
جدول جو

معنی ترغوبالیغ - جستجوی لغت در جدول جو

ترغوبالیغ
(تُ)
دهخدا، ابوالمعالی، از شعرای عهد سلاجقه و با حکیم سنائی و مختاری غزنوی معاصر و علو طبعش از اشعارش ظاهر و در فضل و کمال در زمان خود نادر بوده و از اشعار اوست:
ماه است ترا چهره و مشک است ترا زلف
سرو است ترا قامت و سیم است ترا بر
تا زلف و خط و لعل تو و چشم تو ای دوست
در خاطر و معنی شده در صورت و دفتر
خاطر همه مرجان شد و معنی همه لؤلؤ
صورت همه معنی شد و دفتر همه عبهر
خورد از لبت آن زلف پر از عنبر تو می
ورنه لبت آلوده چرا گشت به عنبر
ای کرده تبه عیش من ای زلف بت من
عیشی نشناسم بجهان زآن تو خوشتر
زیرا که ترا مسکن از آن چهرۀ زیباست
زیرا که توئی ساکن آن عارض دلبر،
(ریحانه الادب ج 2)،
و رجوع به دهخدا ... شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نامی است که مغولان به بلاساغون داده بودند بمعنی شهر خوب، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 24 و بلاساغون شود
لغت نامه دهخدا