جدول جو
جدول جو

معنی ترضرض - جستجوی لغت در جدول جو

ترضرض
(اِ تِ)
شکسته و ریزه شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شکسته شدن سنگ. (از اقرب الموارد) (از المنجد) : الحجاره ترضرض علی وجه الارض، ای تتکسر. (منتهی الارب) ، جنبیدن بی درنگ کردن. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ رَ رِ)
شکسته شده و ریز شده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به ترضرض شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
نیک خورد کردن. (آنندراج) (از اقرب الموارد). شکستن به قطعات بزرگ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
کوفتن و شکستن چیزی. (از اقرب الموارد). رجوع به ترضیض شود
لغت نامه دهخدا
(رَ رَ)
سنگریزه ها که زیر پا کوفته گردند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا