جدول جو
جدول جو

معنی ترسیدن - جستجوی لغت در جدول جو

ترسیدن
بیم داشتن، دچار ترس شدن، ترس داشتن، بیمناک شدن
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
فرهنگ فارسی عمید
ترسیدن
(گُ شُ دَ)
خوف داشتن و خوف کردن و بیم داشتن و بیم کردن و جرئت نکردن و جبن کردن. (ناظم الاطباء). وجل. تهیّب. بیم کردن. هراسیدن. اندیشیدن. باک داشتن:
بتا، نگارا، از چشم بد بترس و مکن
چرا نداری با خود همیشه چشم پنام ؟
شهید.
یشک نهنگ دارد، دل را همی شخاید
ترسم که ناگوارد، کایدون نه خرد خاید.
رودکی.
کسی کاندر آبست و آب آشناست
از آب ار چو آتش بترسد سزاست.
ابوشکور.
فاش شد نام من بگیتی فاش
من نترسم ز جنگ و از پرخاش.
طاهر بن فضل چغانی.
تو چه پنداریا که من ملخم
که بترسم ز بانگ سینی و تشت.
خسروی.
ساده دل کودکا، مترس اکنون
نز یک آسیب خر فگانه کند.
ابوالعباس.
که شیری نترسد ز یک دشت گور
ستاره هزاران نتابد چو هور.
فردوسی.
سپاهش بترسید از بیم شاه
گرفتند ترکان همه کوه و راه.
فردوسی.
از آن راز بیرون نیارم همی
که بر جان بترسم که آرم غمی.
فردوسی.
چو او را برزم اندرون دیدمی
همیشه ازین روز ترسیدمی.
فردوسی.
ای بچۀ حمدونه غلیواژ، غلیواژ
ترسم بربایدت بطاق اندرجه.
لبیبی.
ترسی که کسی نیز دل من برباید
کس دل نرباید به ستم چون تو ربایی.
منوچهری.
چو باز دانا، کو گیرد از حباری سر
بگرد دم بنگردد بترسد از پیخال.
زینبی.
از آن ترسم که فردا رخ خراشی
که چون من عاشقی را کشته باشی.
(ویس و رامین).
از پادشاهان ترسیدن همی صورت نبندد. (کلیله و دمنه). یا دینداری بود که از عذاب بترسید یا کریمی که از عار اندیشید. (کلیله و دمنه).
ترسم نرسی بکعبه ای اعرابی
کاین ره که تو میروی بترکستان است.
سعدی.
از آن کز تو ترسد بترس ای حکیم
وگر با چو او صد برآیی بجنگ.
سعدی.
نالم و ترسم که او باور کند
از ترحم جور را کمتر کند.
مولوی.
ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما.
حافظ (از آنندراج).
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سرنهفته بعالم سمر شود.
حافظ (ایضاً).
کند پوشیده رخ مه را نظاره
که ترسد بیندش چشم ستاره.
جامی.
- ترسیدن چشم و دیده ازچیزی، نفرت کردن چشم از دیدن وی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ترسیدن
بیم داشتن، دچار ترس شدن
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
ترسیدن
((تَ دَ))
بیم داشتن، ترس داشتن
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
فرهنگ فارسی معین
ترسیدن
اندیشناک بودن، براندیشیدن، متوهم شدن، وحشت کردن، هراسیدن، بیمناک شدن، جا زدن، جاخالی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ترسیدن
ترسیدن در خواب، ایمنی است و هر که در خواب دید می ترسد از کسی و نداند ترس او از کیست، دلیل که مکروهی از آن ترساننده به وی رسد. محمد بن سیرین
ترسیدن درخواب، نصرت است، اگر بیند از دزدی یا جانوری همی ترسید، دلیل که از کسانی که به او منسوبند مضرت رسد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
ترسیدن
أنّ تكوّن خائفًا
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به عربی
ترسیدن
Dread, Flinch
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ترسیدن
craindre, se recroqueviller
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ترسیدن
temere, sobbalzare
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ترسیدن
бояться , вздрагивать
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به روسی
ترسیدن
fürchten, zusammenzucken
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
ترسیدن
боятися , здригатися
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ترسیدن
bać się, wzdrygać się
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
ترسیدن
恐惧 , 退缩
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به چینی
ترسیدن
ভয় পাওয়া , ভয় পাওয়া
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
ترسیدن
ڈرنا , کانپنا
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به اردو
ترسیدن
temer, encogerse
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ترسیدن
kutisha, kutetemeka
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ترسیدن
korkmak, irkilmek
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ترسیدن
두려워하다 , 움찔하다
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به کره ای
ترسیدن
恐れる , ひるむ
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ترسیدن
temer, esticar-se
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ترسیدن
डरना
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به هندی
ترسیدن
takut, terkejut
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ترسیدن
กลัว , สะดุ้ง
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
ترسیدن
vrezen, schrikken
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به هلندی
ترسیدن
לפחד , להתרגש
تصویری از ترسیدن
تصویر ترسیدن
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ دَ)
وحشتناک. رعب انگیز. ترس آور
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترسیده
تصویر ترسیده
وحشت زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترقیدن
تصویر ترقیدن
شکافته شدن و ترکیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکیدن
تصویر ترکیدن
شکافته شدن، منفجر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرسیدن
تصویر خرسیدن
پوسیدن، گندیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برسیدن
تصویر برسیدن
وصل، رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفسیدن
تصویر تفسیدن
گرم شدن از تف آتش یا آفتاب تفیدن
فرهنگ لغت هوشیار