جدول جو
جدول جو

معنی ترزنق - جستجوی لغت در جدول جو

ترزنق
(تَ زَ نَ)
دهی جزء دهستان خان اندبیل است که در بخش مرکزی شهرستان هروآباد و در 9500گزی جنوب باختری هروآباد و دوهزارگزی شوسۀ هروآباد به میانه قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 353 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ ذِ)
متغیر و دیگرگون گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پوشیدن جامه و پوشیده شدن در آن، و بر زرنوق (نهر کوچک) به اجرت آب کشی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، به سلف خرید کردن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(تْرِ / تِ رِ زِ)
از شهرهای یونان قدیم واقع در ساحل شرقی شبه جزیره پلوپونز بر جنوب یونان. و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 801 و اعلام تاریخ تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه نصرالله فلسفی شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
وقار پیدا کردن در چیزی و ثبات ورزیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ جِ)
تیره شدن آب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کدر شدن آب. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تزرنق
تصویر تزرنق
متغیر و دیگرگون گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنق
تصویر ترنق
تیره شدن و کدر شدن آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترزن
تصویر ترزن
گرانمایگی، ایستایی
فرهنگ لغت هوشیار
آخوندک
فرهنگ گویش مازندرانی