مهربانی کردن بر کسی. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) ، رحمک اﷲ گفتن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ترحم. (المنجد) (اقرب الموارد). طلب آمرزش کردن بر کسی، و ترحیم در این مورد فصیح تر از ترحم است. (از اقرب الموارد). و رجوع به ترحم شود. - مجلس ترحیم، در تداول فارسی امروز بمعنی مجلس سوگواری، عزاخانه، مجلس ختم و پرسه است
مهربانی کردن بر کسی. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) ، رحمک اﷲ گفتن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ترحم. (المنجد) (اقرب الموارد). طلب آمرزش کردن بر کسی، و ترحیم در این مورد فصیح تر از ترحم است. (از اقرب الموارد). و رجوع به ترحم شود. - مجلس ترحیم، در تداول فارسی امروز بمعنی مجلس سوگواری، عزاخانه، مجلس ختم و پرسه است
مرحبا گفتن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (آنندراج). مرحبا گفتن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) (از المنجد) :... دید بنواخت و تقریب و ترحیب ارزانی داشت. (سندبادنامه ص 298). اگر این عزیمت بنفاذ رسانی... هر آنچه توقع افتد از ترتیب و ترحیب و اکرام و انعام... درباره تو به اتمام رسد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 264). پسر او شاه شار بخدمت تخت سلطان آمد و از تقریب و ترحیب بهرۀ تمام یافت. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 340). پس سلامش کرد گرم آن اوستاد جست از جا، لب بترحیبش گشاد. مولوی. ، فراخ گردانیدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : رحب بالرجل ترحیباً، قال له مرحبا. رحب به، دعاه الی الرحب و السعه. (لسان العرب) ، فراخ گردانیدن مکان را. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، خواندن کسی را به سوی فراخی. (شرح قاموس) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
مرحبا گفتن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (آنندراج). مرحبا گفتن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) (از المنجد) :... دید بنواخت و تقریب و ترحیب ارزانی داشت. (سندبادنامه ص 298). اگر این عزیمت بنفاذ رسانی... هر آنچه توقع افتد از ترتیب و ترحیب و اکرام و انعام... درباره تو به اتمام رسد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 264). پسر او شاه شار بخدمت تخت سلطان آمد و از تقریب و ترحیب بهرۀ تمام یافت. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 340). پس سلامش کرد گرم آن اوستاد جست از جا، لب بترحیبش گشاد. مولوی. ، فراخ گردانیدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : رحب بالرجل ترحیباً، قال له مرحبا. رحب به، دعاه ُ الی الرحب و السعه. (لسان العرب) ، فراخ گردانیدن مکان را. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، خواندن کسی را به سوی فراخی. (شرح قاموس) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
کیفیت چیز ترش حموضت، کلیه مواد غذایی که مزه ترش دارند و مقداری از اسید های مختلف در ترکیبشان وجود دارد. ترشیها را بعنوان چاشنی غذا بکار میبرند، اسید، جمع ترشیها. ترشیجات
کیفیت چیز ترش حموضت، کلیه مواد غذایی که مزه ترش دارند و مقداری از اسید های مختلف در ترکیبشان وجود دارد. ترشیها را بعنوان چاشنی غذا بکار میبرند، اسید، جمع ترشیها. ترشیجات