جدول جو
جدول جو

معنی ترجیح - جستجوی لغت در جدول جو

ترجیح
برتری دادن، مزیت دادن، فزونی دادن، برتری
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
فرهنگ فارسی عمید
ترجیح
(اِ تِ)
افزونی دادن. (تاج المصادر بیهقی). افزونی نهادن. (مصادر زوزنی) (دهار) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج). دادن کسی را راجح و مائل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : از حقوق رعیت بر پادشاه آنست که... کسانی را که در کارها عاطل... باشند بر کافیان هنرمند... ترجیح و تفضیل روا ندارد. (کلیله و دمنه). هر طایفه ای که دیدم در ترجیح دین... خویش سخن می گفتند. (کلیله و دمنه). و فایده در تخصیص عدل و سیاست و ترجیح آن بر دیگر اخلاق ملوک آن است که تمامی ابواب مکارم و انواع عواطف را بیشک نهایتی است. (کلیله و دمنه) ، راجح قرار دادن کسی را. (از اقرب الموارد). افزونی نهادن و غالب شدن. (غیاث اللغات). افزونی کردن، وبا لفظ داشتن و دادن و کردن و نهادن به صلۀ ’بر’ مستعمل. (آنندراج) ، (اصطلاح اصول) زیادتی یکی از دو مثل متعارض بر دیگری از جهت وصف. (از کشاف اصطلاحات الفنون). اثبات رجحانی در یکی از دو دلیل بر دیگری. در اصطلاح اصول فقه، رجحان دادن یکی از چنددلیل متعارض بر بقیه بموجب مرجحاتی که در اخبار و روایات ذکر شده است. توضیح آن که هرگاه میان چند دلیل بحسب مدلول یا در مرحلۀ اثبات تنافی و تضاد باشد و جمع میان آن ادله از نظر عرف و اصطلاح میسور نباشد، بموجب قواعد کلی طرفین تعارض از حجیت میافتند لیکن دراخبار و روایات برای رجحان یکی از متعارضان بر دیگری مرجحاتی ذکر شده که در صورت وجود یکی از مرجحات مزبور آن دلیلی که خصوصیت مرحج دارد بر دلیل دیگر مقدم داشته میشود و این عمل را ترجیح نامند و تنها در مورد تزاحم ادله بقواعد دیگری عمل میشود. (از کفایهالاصول ملا کاظم خراسانی و تقریرات میرزا حسین نائینی).
- ترجیح بلامرجح، چیزی را برتری و فضیلت دادن که سزاوار نباشد. (ناظم الاطباء). مقدم داشتن شخصی یا چیزی یا حکمی را بر دیگری بدون هیچگونه رجحان و برتری
لغت نامه دهخدا
ترجیح
برتری، فزونی افزون دادن، افزونی نهادن فزون داشتن فزونی دادن برتری دادن مزیت دادن، فزونی برتری، جمع ترجیحات. یا ترجیح بلا مرجح. فزونی دادن نه در جای فزونی (بی آنکه مایه فزونی در کار باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
ترجیح
((تَ))
برتری داشتن
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
فرهنگ فارسی معین
ترجیح
برتری، بهشماری
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
فرهنگ واژه فارسی سره
ترجیح
اولویت، برتری، تقدم، رجحان، مزیت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ترجیح
التّفضيل
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به عربی
ترجیح
Preference
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ترجیح
préférence
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ترجیح
tercih
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ترجیح
ترجیح، اولویّت
دیکشنری اردو به فارسی
ترجیح
ترجیح
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به اردو
ترجیح
পছন্দ
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به بنگالی
ترجیح
upendeleo
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ترجیح
प्राथमिकता
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به هندی
ترجیح
선호
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به کره ای
ترجیح
好み
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ترجیح
הַעֲדָפָה
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به عبری
ترجیح
preferensi
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ترجیح
ความชอบ
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به تایلندی
ترجیح
voorkeur
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به هلندی
ترجیح
preferencia
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ترجیح
preferenza
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ترجیح
preferência
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ترجیح
偏好
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به چینی
ترجیح
preferencja
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به لهستانی
ترجیح
перевага
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ترجیح
Präferenz
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به آلمانی
ترجیح
предпочтение
تصویری از ترجیح
تصویر ترجیح
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترجیحه
تصویر ترجیحه
امید بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترجیحا
تصویر ترجیحا
Preferably
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ترجیحی
تصویر ترجیحی
Preferable, Preferential
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ترجیحی
تصویر ترجیحی
предпочтительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ترجیحا
تصویر ترجیحا
предпочтительно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ترجیحی
تصویر ترجیحی
vorzuziehen, bevorzugt
دیکشنری فارسی به آلمانی