- ترجیح
- برتری، بهشماری
معنی ترجیح - جستجوی لغت در جدول جو
- ترجیح
- برتری، فزونی افزون دادن، افزونی نهادن فزون داشتن فزونی دادن برتری دادن مزیت دادن، فزونی برتری، جمع ترجیحات. یا ترجیح بلا مرجح. فزونی دادن نه در جای فزونی (بی آنکه مایه فزونی در کار باشد)
- ترجیح
- برتری دادن، مزیت دادن، فزونی دادن، برتری
- ترجیح ((تَ))
- برتری داشتن
- ترجیح
- Preference
- ترجیح
- предпочтение
- ترجیح
- Präferenz
- ترجیح
- перевага
- ترجیح
- preferencja
- ترجیح
- preferência
- ترجیح
- preferenza
- ترجیح
- preferencia
- ترجیح
- préférence
- ترجیح
- voorkeur
- ترجیح
- ความชอบ
- ترجیح
- preferensi
- ترجیح
- تفضيلٌ
- ترجیح
- प्राथमिकता
- ترجیح
- הַעֲדָפָה
- ترجیح
- upendeleo
- ترجیح
- পছন্দ
- ترجیح
- ترجیح
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
امید بستن
Preferable, Preferential
Preferably
предпочтительный
предпочтительно
vorzuziehen, bevorzugt
vorzugsweise
бажаний , переважний
бажано