جدول جو
جدول جو

معنی ترتری - جستجوی لغت در جدول جو

ترتری
(تِ)
بلوکی است در ناحیۀ پرون در ایالت سوم فرانسه. در این نقطه پپن هریستال بر تیری سوم پادشاه نستری پیروز شد
لغت نامه دهخدا
ترتری
نوعی پرنده ی جنگلی و صحرایی از خانواده ی کبوتر قمری، بارندگی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برتری
تصویر برتری
بالاتری، رجحان
فرهنگ فارسی عمید
(تِ تِ رَ)
مردم سبک و بی تمکین. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
جنبانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (اقرب الموارد) (المنجد) : ترتروا السکران، جنبانیدند مست را و حرکت دادند تا هه کند و بوی دهان آن معلوم نمایند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : ترتروه، ای حرکوه و زعزعوه و استنهکوه حتی توجد منه الریح. (اقرب الموارد). رجوع به ترتر شود، بسیارگویی. (منتهی الارب) (آنندراج). بسیار سخن گفتن. (ناظم الاطباء). بسیار سخن گفتن. (اقرب الموارد). بسیار سخن گفتن و شتاب کردن در گفتار. (از المنجد) ، سستی گوشت بدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سستی در بدن. (المنجد) (اقرب الموارد) ، سستی سخن. (منتهی الارب) (آنندراج). کذلک الکلام ترتره، فی کلامه ترتره، در سخن او استرخا و سستی است. (ناظم الاطباء). سستی در کلام. (المنجد) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ نا)
کنیز و زن فاجره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به ترنی ̍ شود
لغت نامه دهخدا
(اِ رِتْ)
اراطریاس. شهری به ابه که ایرانیان در نخستین جنگ با یونان (جنگهای مادی) آنرا ویران کردند (490 قبل از میلاد). و رجوع به ایران باستان ص 658 و 668 و 670 و 678 و 680 و 682 و 790 و1649 و 2658 شود. و آن موطن منادموس فیلسوف است. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی (ارتریا) و اراثرس شود، خون از بینی آوردن
لغت نامه دهخدا
(تُ تُ رَ / رُ)
در کوه باباکوهی شیراز جایی ساخته اند که در روزهای سیر مردم به آنجا روند و سنگی در زیر نهاده از بالا لغزیده به پائین آیند. (فرهنگ جهانگیری). جایی است در کوه چل مقام شیراز که به آنجا روند و سنگی در زیر خود نهاده از بالا لغزیده به پائین آیند. (برهان) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ رشیدی). در فرهنگ و برهان آمده که در کوه چل مقام شیراز که روزهای سیر مردم بدانجا میروند، جوانان بر کمر آن کوه رفته سنگی در زیر خود نهاده بر آن نشسته پاها دراز کنند و چون آن محل از کثرت این عمل سوده و صاف شده بسهولت از آن بالا بزیر آیند و بزمین رسند و دیگرباره ببالا شوند و چنین کنند و فقیر مؤلف در ایام سکونت شیراز آنجاها را دیده ولی نام آن کوه را چل مقام نشنیده ام. کوهی است قریب به باغ دلگشا که مرقد شیخ مصلح الدین سعدی در آن واقع شده، و آن را سرسرک گویند و بجای تا، سین آورند چه بلفظ شیرازی سریدن بمعنی لغزیدن است. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از برتری
تصویر برتری
فضل، اعتلا، تفوق، رفعت، مزیت، والاتری، ارفعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترتره
تصویر ترتره
جنبانیدن، بسیارگویی، سست گویی، سست سخنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تستری
تصویر تستری
پارسی تازی گشته شوشتری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برتری
تصویر برتری
بالاتری، بلندتری، اولویت، رجحان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برتری
تصویر برتری
التّفوّق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از برتری
تصویر برتری
Ascendance, Excellence, Preponderance, Primacy, Superiority, Supremacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برتری
تصویر برتری
ascendance, excellence, prépondérance, primauté, supériorité, suprématie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از برتری
تصویر برتری
우위 , 우수 , 우세 , 우월성
دیکشنری فارسی به کره ای
برتری
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از برتری
تصویر برتری
فوقیت , عظمت , برتری , بالادستی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از برتری
تصویر برتری
প্রাধান্য , শ্রেষ্ঠত্ব , শ্রেষ্ঠতা , প্রধান্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از برتری
تصویر برتری
ukuu, ubora, uzito wa juu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از برتری
تصویر برتری
üstünlük, mükemmeliyet, öncelik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از برتری
تصویر برتری
עליונות , מצוינות , עֶליוֹנוּת , עֶליוּת , עֶלִיוּת , עֶלְיוֹנוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از برتری
تصویر برتری
優位性 , 優れた , 優勢 , 主導権 , 優越性 , 覇権
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از برتری
تصویر برتری
превосходство , первенство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برتری
تصویر برتری
प्रभुत्व , उत्कृष्टता , प्रधानता , प्राथमिकता , श्रेष्ठता , वर्चस्व
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برتری
تصویر برتری
keunggulan, keutamaan, supremasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برتری
تصویر برتری
ความเหนือกว่า , ความเป็นเลิศ , ความสำคัญลำดับแรก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برتری
تصویر برتری
ascenso, excelencia, preponderancia, primacía, superioridad, supremacía
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برتری
تصویر برتری
ascendenza, eccellenza, preponderanza, priorità, superiorità, supremazia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برتری
تصویر برتری
ascendência, excelência, preponderância, primazia, superioridade, supremacia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برتری
تصویر برتری
优势 , 卓越 , 首要地位 , 优越性 , 至高无上
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برتری
تصویر برتری
przewaga, doskonałość, pierwszeństwo, wyższość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برتری
تصویر برتری
перевага , досконалість , першість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برتری
تصویر برتری
Vormachtstellung, Exzellenz, Übergewicht, Vorrang, Überlegenheit, Vorherrschaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برتری
تصویر برتری
overwicht, excellentie, voorrang, superioriteit, suprematie
دیکشنری فارسی به هلندی