- تربع
- چهار زانویی چهار زانو نشستن
معنی تربع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیرو، پردازه
چهار
چهارگوش
پروریدن پرورش یافتن پروردن، پرورش دادن
فربهی
چشم داشتن، انتظار
هندوانه، و بمعنی خیار
روی ترش کردن
بهره خواهی سرگشته گردیدن، تحیر
درنگ کردن، باز ایستادن
خاک، مزار
پروردن
دربان، تندابه
چهار بخشی، چهار سویی چهاره چهار بخش کردنچهار قسمت کردن، چهار گوشه کردنچهار سو کردن، چهار تایی، چهار سویی، جمع تربیعات. یا تربیع اول. تربیع اول ماه (قمر) در شب هفتم ماه قمری صورت میگیرد که نصف نیمکره روشن ماه را اهل زمین رویت کنند. یا تربیع دوم. تربیع دوم ماه (قمر) در شب بیست و یکم صورت میگیرد. درین حالت نصف نیمکره روشن ماه را مردم زمین نصف کنند. چهار قسمت کردن
خشمگین شدن، بد خلق شدن
درنگ کردن و توقیف نمودن
ترسیدن
پاره پاره فراهمی اندک اندک فراهم شدن، پینگی (پینه رقعه)
برتری نمودن، بلندی کردن
نشاط و خوشدلی کردن
بار بار خوری بار بار خوردن ستاندن شهروندی
پر شدن خویگیری
مطیع، خادم، فرمانبردار، پیرو، چاکر، پس رو
عطا کردن، بدون چشم داشت عوضی
پیروی کردن، متابعت کردن
هندوانه، خیار، بادرنگ
اربعه، چهارگانه مثلاً عناصر اربعه
باران بهاری، جای اقامت در فصل بهار
پیرو، پیروی کننده، دنبال کننده، مطیع، هر یک از مسلمانانی که صحابی را دیده و از آنان پیروی کرده باشد، تابعی، کنایه از تحت تاثیر
چهار گوش، چهار گوشه، در ریاضیات شکلی هندسی که دارای چهار ضلع مساوی و چهار زاویۀ قائمه باشد، چهارسو
در ادبیات در فن بدیع آن است که شاعر چهار مصراع بگوید که هم افقی خوانده شود و هم عمودی، برای مثال از چهرۀ، افروخته، گل را، مشکن/، افروخته، رخ مرو تو، دیگر، به چمن، گل را، دیگر، خجل مکن، ای مه من/، مشکن، به چمن، ای مه من قدر سمن، چهار زانو
در علوم ادبی در علم عروض مسمطی که هر بند آن چهار مصراع داشته باشد
در موسیقی سازی از ردۀ رباب
در ادبیات در فن بدیع آن است که شاعر چهار مصراع بگوید که هم افقی خوانده شود و هم عمودی،
در علوم ادبی در علم عروض مسمطی که هر بند آن چهار مصراع داشته باشد
در موسیقی سازی از ردۀ رباب
چهار قسمت کردن، چهارگوشه کردن، چهارتایی، در علم نجوم قرار گرفتن دو کوکب سیار به اندازۀ یک چهارم دورۀ فلک (سه برج) از یکدیگر، در علم نجوم حالتی در ماه که یک چهارم از آن روشن باشد یعنی نصف نیمکرۀ آن را مردم زمین ببینند و این حالت در شب های هفتم و بیست و یکم هر ماه قمری پیدا می شود و اولی را تربیع اول و دومی را تربیع دوم می گویند، در علوم ادبی مربع
خاک، کنایه از گور، قبر، مقبره، مزار، آرامگاه
انتظار کشیدن، صبر کردن و نگران پیشامد بودن، چشمداشت