جدول جو
جدول جو

معنی تراکم - جستجوی لغت در جدول جو

تراکم
روی هم جمع شدن، انباشته شدن، انبوه شدن، بر روی هم گرد آمدن و توده شدن، انبوهی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
فرهنگ فارسی عمید
تراکم
(اِمْ بِ)
بر هم نشستن. (زوزنی) (دهار). گرد آمدن و بر هم نشستن. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ارتکام. فراهم آمدن با ازدحام و کثرت، چاق و فربه شدن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، مجازاً بمعنی هجوم و انبوه. (غیاث اللغات) (آنندراج). هجوم و انبوهی و تکاثف و هنگفتی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تراکم
گرد آمدن و بر هم نشستن
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
فرهنگ لغت هوشیار
تراکم
((تَ کُ))
انباشته شدن، انبوه شدن
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
فرهنگ فارسی معین
تراکم
انباشت، انبوهی، چگالی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
فرهنگ واژه فارسی سره
تراکم
انباشتگی، انبوهی، تکاثف، تمرکز، غلظت، فشردگی
متضاد: تخلخل، میزان مجاز زیربنا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تراکم
كثافةً
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به عربی
تراکم
Congestion
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تراکم
congestion
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تراکم
file
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به هلندی
تراکم
congestione
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تراکم
затор
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به روسی
تراکم
Stau
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به آلمانی
تراکم
затор
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تراکم
korek
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به لهستانی
تراکم
拥堵
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به چینی
تراکم
congestão
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تراکم
بھیڑ
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به اردو
تراکم
congestión
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تراکم
การจราจรติดขัด
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به تایلندی
تراکم
যানজট
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به بنگالی
تراکم
msongamano
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تراکم
tıkanıklık
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تراکم
혼잡
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به کره ای
تراکم
渋滞
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تراکم
פקק
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به عبری
تراکم
kemacetan
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تراکم
भीड़
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متراکم
تصویر متراکم
روی هم جمع شده، انبوه، فشرده
فرهنگ فارسی عمید
(تَ کِ مَ / مِ)
جمع واژۀ ترکمان. (ناظم الاطباء). طایفه ای از ترکان که در حدود مرزهای شمال شرقی ایران سکونت دارند. رجوع به ترکمان شود
لغت نامه دهخدا
(تَ کِ مِ)
یکی از دهستان های 9گانه بخش کنگان، در شهرستان بوشهر است که از جنوب به دهستان حومه گاوبندی و از شمال به دهستان علامرودشت و از خاوربه دهستان بیرم و از باختر به دهستان آل حرم و ثلاث محدود است. این دهستان در جنوب خاوری بخش واقع و هوای آن گرم است. آب آن از چشمه و قنات است و محصول آن عبارتست از غلات، خرما، تنباکو و پیاز. شغل اهالی زراعت است و از 48 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 7200 تن سکنه دارد. قراء مهم آن عبارتند از: لامرد، که مرکز دهستان است، زنگنه، تل خندق، تراکمۀ بالا و تراکمۀ پائین. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
گرد آینده و بر هم نشیننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
((مُ تَ کِ))
انبوه شده، روی هم جمع شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
انبوه، چگال، فشرده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
Dense, Densely
دیکشنری فارسی به انگلیسی