جدول جو
جدول جو

معنی تراک - جستجوی لغت در جدول جو

تراک
صدای شکستن یا ترکیدن چیزی، ترک، چاک، شکاف، رخنه، صدای رعد، برای مثال وآن شب تیره کآن ستاره برفت / وآمد از آسمان به گوش تراک (خسروی - شاعران بی دیوان - ۱۷۹)
تصویری از تراک
تصویر تراک
فرهنگ فارسی عمید
تراک
(تَرْ را)
بسیار ترک کننده. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
تراک
(تَ کِ)
اسم فعل است، بمعنی بگذار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اسم فعل است و معنی آن یعنی ترک کن، چنانکه شاعر گوید:
تراکها من ابل تراکها
اماتری الموت لدی ادراکها.
؟ (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تراک
(تَ)
چاک و شکاف. (برهان). شکاف، که الحال طراق گویند. (فرهنگ رشیدی). شکاف. (فرهنگ جهانگیری). مصدرش ترکیدن بود. (از انجمن آرا) (از آنندراج). چاک و شکاف و شقاق. (ناظم الاطباء). چاک و شکاف در جسم سخت که در تکلم ترک است. (فرهنگ نظام) :
از دل و پشت مبارز می برآید صد تراک
کز زه عالی کمان خسرو آید یک ترنگ.
عسجدی.
... و تراکی که بر اندام پدید آید از سرما. (الابنیه عن حقایق الادویه).
و بباید دانست که کمترین شکستگی استخوان آنست که اندر وی تراکی پدید آید که دیگر روی استخوان درست مانده باشد و تراک بدو نارسیده، و بتازی آنرا صدع گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
بر دل شیر و پلنگ افتد آنگاه تراک
که به شست تو برآید زکمان تو ترنگ.
خاقانی (از فرهنگ نظام).
، طراق بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 295) (اوبهی). آوازی را گویند که از شکستن یا شکافته شدن چیزی بگوش رسد. (برهان) (از ناظم الاطباء). آواز ترکیدن است. (انجمن آرا) (آنندراج). آواز شکستن و شکافتن چیزی. (فرهنگ رشیدی). آوازی باشدکه از شکستن یا شکافته شدن بگوش رسد. (فرهنگ جهانگیری). آواز بلندی که از شکافتن یا شکستن چیزی بگوش رسد که مبدلش تراغ است. (فرهنگ نظام) :
وآن شب تیره کآن ستاره برفت
وآمد از آسمان بگوش تراک.
خسروی (از لغت فرس اسدی).
همانگه بفرمان یزدان پاک
از آن بارۀ دژ برآمد تراک.
فردوسی.
تراک دل شنود خصم تو ز سینۀخویش
چو از کمان تو آید بگوش خصم، ترنگ.
فرخی.
که و دشت و دریا بلرزید پاک
درافتاد بر چرخ گردون تراک.
شمسی (یوسف و زلیخا).
، صدای رعد را نیز گفته اند. (برهان). صدای رعد. (ناظم الاطباء). مجازاً، آواز رعد و امثال آن. (فرهنگ نظام). طراق معرب آنست. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج). کاف را قاف کرده اند چنانکه حکیم سنائی گفته:
چوب را بشکنی طراق کند
آن طراق از سر فراق کند.
مولوی گفته:
تو ناز کنی و یار تو ناز
چون ناز دو شد طلاق خیزد
یار است نه چوب مشکن او را
گر بشکنیش طراق خیزد.
و چون در فارسی غین و قاف بیکدیگرتبدیل یابند ترکیده را ترغیده نیز گویند. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
تراک
چاک و شکاف -1 آوازی که از شکستن یا شکافته شدن چیزی بگوش رسد، صدای رعد، چاک شکاف
فرهنگ لغت هوشیار
تراک
((تَ))
صدای شکستن یا شکافتن چیزی
تصویری از تراک
تصویر تراک
فرهنگ فارسی معین
تراک
درز شکاف
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تراکم
تصویر تراکم
روی هم جمع شدن، انباشته شدن، انبوه شدن، بر روی هم گرد آمدن و توده شدن، انبوهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تراکه
تصویر تراکه
ارث و میراث و ترکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
گرد آمدن و بر هم نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراکب
تصویر تراکب
بر هم نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
((تَ کُ))
انباشته شدن، انبوه شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تراکش
تصویر تراکش
انفجار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تراکه
تصویر تراکه
منفجره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
انباشت، انبوهی، چگالی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
Congestion
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
congestion
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
การจราจรติดขัด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
msongamano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
tıkanıklık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
혼잡
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
渋滞
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
פקק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
भीड़
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
kemacetan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
Stau
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
file
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
congestión
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
congestione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
congestão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
拥堵
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
korek
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
затор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
затор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تراکم
تصویر تراکم
যানজট
دیکشنری فارسی به بنگالی