گوشت جدا شده از استخوان به فساد خون و جز آن. (آنندراج) (از منتهی الارب). گوشت فاسد و تباه شده که از استخوان جدا گردد. (ناظم الاطباء) ، روی آماسناک. (آنندراج). روی آماسیده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، گوشت نیک پخته شده که بخوبی از استخوان جدا گردد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تذیؤ شود
گوشت جدا شده از استخوان به فساد خون و جز آن. (آنندراج) (از منتهی الارب). گوشت فاسد و تباه شده که از استخوان جدا گردد. (ناظم الاطباء) ، روی آماسناک. (آنندراج). روی آماسیده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، گوشت نیک پخته شده که بخوبی از استخوان جدا گردد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تذیؤ شود
لویشه بر سر ستور کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، بستن پستان ناقه را بپارچه تا از چوب پاره ها که بر پستان بندند آسیبی نرسد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آلودن سر پستان ناقه را به سرگین. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). سر پستان شتر به سرگین آلودن تا بچه شیر نخورد. (از اقرب الموارد) (از آنندراج) ، سیاه کردن علت دندان را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لویشه بر سر ستور کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، بستن پستان ناقه را بپارچه تا از چوب پاره ها که بر پستان بندند آسیبی نرسد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آلودن سر پستان ناقه را به سرگین. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). سر پستان شتر به سرگین آلودن تا بچه شیر نخورد. (از اقرب الموارد) (از آنندراج) ، سیاه کردن ِ علت ْ دندان را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
اندک تر کردن سر را یا نیکو نشستن آن را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، سرخ شدن گرفتن غورۀ خرما. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
اندک تر کردن سر را یا نیکو نشستن آن را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، سرخ شدن گرفتن غورۀ خرما. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)