جدول جو
جدول جو

معنی تذقط - جستجوی لغت در جدول جو

تذقط
(اَ مَ)
گرفتن چیزی را اندک اندک. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تذقط
گرفتن چیزی را اندک اندک
تصویری از تذقط
تصویر تذقط
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
برجستن طیر بر ماده، فضله افکندن مگس
لغت نامه دهخدا
(اِ)
متهم کردن کسی را بگناهی که او مرتکب آن نشده است. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(ذَ قِ)
مرد خشمناک
لغت نامه دهخدا
(ذُ قَ)
مگس ریز. ج، ذقطان
لغت نامه دهخدا
(تَ ذَ ذُ)
خجک دار گردیدن جای از گیاه پاره ها، اندک اندک اخذ کردن خبر را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و در الاساس: تنقطت الخبز، اکلته نقطهً، ای شیئاً شیئاً. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
خطا جستن. (تاج المصادر بیهقی). خطا و لغزش جستن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خطا و سقوط کسی را خواستن. (از متن اللغه). خواستن، درافتادن کسی را. (از اقرب الموارد) (ازالمنجد) : تسقط فلاناً، تتبع عثرته و ان یندر منه مایؤخذ علیه. (اقرب الموارد) ، اندک اندک گرفتن خبر را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از المنجد) ، سخن چینی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دروغ بربستن، برانگیختن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
از هر جای برچیدن. (تاج المصادر بیهقی). از جابجا برگرفتن خرما وجز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جمع کردن چیزی از اینجا و از آنجا. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ ثِ)
چکیدن بر جامۀ کسی خجکهای سیاه یا مانند آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
تبقط خبر، گرفتن آن را اندک اندک. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اندک اندک گرفتن. (آنندراج) ، تبقط طعام، تناول آن اندک اندک. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ذَقْ قِ)
اندک اندک گیرنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به تذقط شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تبقط
تصویر تبقط
اندک اندک گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنقط
تصویر تنقط
پندگی (پنده نقطه) خجک داری (خجک خال)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسقط
تصویر تسقط
سخن چینی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذقط
تصویر ذقط
مگس ریزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تذقح
تصویر تذقح
متهم کردن کسی را بگناهی که او مرتکب نشده است
فرهنگ لغت هوشیار