جدول جو
جدول جو

معنی تدهین - جستجوی لغت در جدول جو

تدهین
روغن مالی کردن، به چیزی روغن مالیدن، چرب کردن
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
فرهنگ فارسی عمید
تدهین(اِ)
چرب کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (غیاث اللغات) (آنندراج). تر کردن چیزی را. (از المنجد) (اقرب الموارد). روغن مالیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). چرب کردن بروغن و روغن مالی. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تدهین
روغن مالیدن چرب کردن چرباندن چرب کردن روغن مالیدن، روغن مالی. روغن مالی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تدهین((تَ))
چرب کردن، روغن مالی کردن
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
فرهنگ فارسی معین
تدهین
چرب کردن، روغن مالی، روغن مالیدن، روغن مالی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تدهین
الدّهن
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به عربی
تدهین
Anointment
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تدهین
onction
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تدهین
膏抹
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به چینی
تدهین
تیل سے مسح کرنا
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به اردو
تدهین
помазание
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به روسی
تدهین
Salbung
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به آلمانی
تدهین
помазання
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تدهین
upako
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تدهین
অভিষেক
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به بنگالی
تدهین
unção
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تدهین
meshetme
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تدهین
기름 부음
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به کره ای
تدهین
聖油の塗布
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تدهین
namaszczenie
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به لهستانی
تدهین
अभिषेक
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به هندی
تدهین
pengurapan
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تدهین
การเจิม
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به تایلندی
تدهین
zalving
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به هلندی
تدهین
unción
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تدهین
unzione
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تدهین
משיחה
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تدوین
تصویر تدوین
تدوین (Edit) در صنعت سینما و تولید فیلم به فرآیندی اطلاق می شود که در آن تصاویر و صداهای ضبط شده در طول فیلم برداری، به ترتیب مناسب و با در نظر گرفتن روایت و مضمون داستان، به یکدیگر متصل می شوند تا نهایتاً یک فیلم یا ویدیو تولید شود. این فرآیند شامل چند مرحله اصلی است:
۱. انتخاب فوتاژ : در این مرحله، تمامی فیلم های ضبط شده به دقت بررسی می شوند و فوتاژهای مناسب برای هر صحنه انتخاب می شود. این انتخاب بر اساس کیفیت فنی و همچنین توانایی انتقال احساسات و پیام داستانی است که فیلم می خواهد منتقل کند.
۲. ترتیب و مرتب سازی : تصاویر و صداها به ترتیب مناسب برای روایت داستان و جریان زمانی فیلم مرتب می شوند. این شامل قرار دادن صحنه ها به ترتیب منطقی، قطعات بین صحنه ای، و انتقال هماهنگی میان تصاویر و صداها می شود.
۳. تنظیم مدت زمان : تدوینگر مسئول تنظیم زمان مرحله های مختلف فیلم است. این شامل مدت زمان صحنه ها، فواصل بین آن ها، و طول کلی فیلم است.
۴. افزودن افکت ها و تصحیح رنگ : در این مرحله، افکت های ویژه، تصحیح رنگ، و جلوه های ویژه به فیلم اضافه می شوند تا زیبایی بصری و جذابیت بیشتری به آن ببخشند.
۵. صداگذاری : طبق نیاز، صداهای اضافی مانند موسیقی، صداهای پس زمینه، و صداهای افکت های ویژه به فیلم افزوده می شوند تا تجربه صوتی بهتری برای بیننده ایجاد شود.
۶. بررسی و نظارت : پس از انجام همه مراحل تدوین، فیلم تحت نظارت مدیر تدوین یا کارگردان بررسی می شود تا اطمینان حاصل شود که همه جوانب فیلم به درستی تدوین شده اند.
تدوین یکی از مراحل مهم در فرآیند ساخت فیلم است که تعیین کننده نهایی شکل و ارتباط داستانی فیلم با بیننده می باشد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از تدهیش
تصویر تدهیش
از هوش بردن بیهوشاندن، در شگفتی انداختن در حیرت انداختن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدهیه
تصویر تدهیه
آسیب رساندن آکاندن (معیوب کردن) زیرک دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدیین
تصویر تدیین
مالک کردن کسی را، چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدوین
تصویر تدوین
ترتیب دادن دیوان را، فراهم آوردن و جمع نمودن و تالیف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدفین
تصویر تدفین
خاکسپاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تدوین
تصویر تدوین
فراهم آوری، گردآوری، فراهم کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توهین
تصویر توهین
دشنام، ناسزا
فرهنگ واژه فارسی سره