جدول جو
جدول جو

معنی تدهکر - جستجوی لغت در جدول جو

تدهکر(اِ)
غلطیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). غلطیدن سنگ. (اقرب الموارد) ، مستولی شدن بر چیزی و شتافتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جنبیدن و لرزیدن زن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). لرزیدن و اضطراب زن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ دَ کِ)
غلطنده و جنبنده و لرزنده. (آنندراج). غلطیده و ساقطشده. (ناظم الاطباء) ، حمله برنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، لرزیده و جنبیده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تدهکر شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بآخر رسیدن شب و پشت دادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ م مِ)
بناخواست درآمدن در چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، در کار سخت درآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، خلاف نمودن و گردنکشی نمودن بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
سیر نوشیدن شیر را چندانکه به خواب شود، برجستن و شتاب رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: تهدکر علی الناس، ای تنزی. (منتهی الارب) ، اختلاط بعض شیر با بعضی دیگر. (از اقرب الموارد) ، ترجرج زن، تدحرج مرد. (از اقرب الموارد). رجوع به تهذکر شود
لغت نامه دهخدا
(تَزْ)
شگفت نمودن و سرگشته شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا