غلطنده و جنبنده و لرزنده. (آنندراج). غلطیده و ساقطشده. (ناظم الاطباء) ، حمله برنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، لرزیده و جنبیده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تدهکر شود
غلطنده و جنبنده و لرزنده. (آنندراج). غلطیده و ساقطشده. (ناظم الاطباء) ، حمله برنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، لرزیده و جنبیده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تدهکر شود
سیر نوشیدن شیر را چندانکه به خواب شود، برجستن و شتاب رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: تهدکر علی الناس، ای تنزی. (منتهی الارب) ، اختلاط بعض شیر با بعضی دیگر. (از اقرب الموارد) ، ترجرج زن، تدحرج مرد. (از اقرب الموارد). رجوع به تهذکر شود
سیر نوشیدن شیر را چندانکه به خواب شود، برجستن و شتاب رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: تهدکر علی الناس، ای تنزی. (منتهی الارب) ، اختلاط بعض شیر با بعضی دیگر. (از اقرب الموارد) ، ترجرج زن، تدحرج مرد. (از اقرب الموارد). رجوع به تهذکر شود