جدول جو
جدول جو

معنی تدهن - جستجوی لغت در جدول جو

تدهن(اِ)
خویش چرب کردن بروغن. (تاج المصادر بیهقی). بروغن خویشتن چرب کردن. (زوزنی). چرب شدن و طلا کردن روغن بر خود. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). روغن بر خود مالیدن. (اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
تدهن
چرب شدن چربش
تصویری از تدهن
تصویر تدهن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تدهین
تصویر تدهین
روغن مالی کردن، به چیزی روغن مالیدن، چرب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تدین
تصویر تدین
دین داشتن، دین دار شدن، متدین شدن، دین داری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدهن
تصویر مدهن
چرب کننده، چربی دار
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ دَهَْ هَِ)
آن که طلا کند به روغن بر خود. (آنندراج). کسی که طلا کند خود را به روغن. (ناظم الاطباء) ، چرب و چربی دار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تدهن شود
لغت نامه دهخدا
چرب چرب شده چاپلوس متملق. چرب کرده، به روغن طلا کرده. چربی دار، طلاکننده بروغن، چرب کننده. روغندان چربزبان چاپلوس روغندان چربیدار، چرب کننده روغنمال: ابزار روغن مالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توهن
تصویر توهن
سست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدخن
تصویر تدخن
بوی دود گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدفن
تصویر تدفن
پنهان گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدون
تصویر تدون
سرشاری
فرهنگ لغت هوشیار
روغن مالیدن چرب کردن چرباندن چرب کردن روغن مالیدن، روغن مالی. روغن مالی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدین
تصویر تدین
دین داشتن، متدین شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدین
تصویر تدین
((تَ دَ یُّ))
دین داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
((تَ))
چرب کردن، روغن مالی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدهن
تصویر مدهن
((مُ هِ))
چاپلوس، متملق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدهن
تصویر مدهن
((مُ دَ هَّ))
چرب کرده، به روغن طلا کرده، چرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
Anointment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
onction
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
zalving
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
기름 부음
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
聖油の塗布
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
משיחה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
अभिषेक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
pengurapan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
การเจิม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
помазание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
Salbung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
unción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
unzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
unção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
膏抹
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
namaszczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
помазання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تدهین
تصویر تدهین
meshetme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی