جدول جو
جدول جو

معنی تدلمز - جستجوی لغت در جدول جو

تدلمز
(اَ مَ)
آهنگ کردن بر کاری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ)
موی پیش سر افتادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(تَ حَجْ جُ)
درپی یکدیگر جستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تلمس. (اقرب الموارد) ، شتابی کردن در رفتار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِ لَ)
سخت درشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دُ لَ مِ)
مرد توانای دوربین. (منتهی الارب). شخص قوی و رسا در کارها. (از اقرب الموارد) ، تابان بدن. (منتهی الارب). مرد براق. (از اقرب الموارد) ، غلیظ و درشت. (از اقرب الموارد) ، به معنی دلامز است. (از ذیل اقرب الموارد) (از تاج). رجوع به دلامز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلمز
تصویر تلمز
پی یکدیگر جستن
فرهنگ لغت هوشیار