- تدفن
- پنهان گردیدن
معنی تدفن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پنهان گردنده
خاکسپاری
گور، آرامگاه
دین داشتن، متدین شدن
چرب شدن چربش
سرشاری
مرده را در گور کردن
جهیدن آب
بوی دود گرفتن
پنهان کردن به خاک سپردن
گندگی بدبویی بد بو شدن گندیدن گندیده شدن، بد بویی گندگی گندیدگی، جمع تعفنات
آلتی که بدان از نقاط دور مکالمه کنند و این وسیله در سال 6781 توسط گراهام بل اختراع شده است
عیب کردن، بد گفتن
جای دفن کردن، محل دفن
بدبو شدن، گندیده شدن، پوسیدگی و گندیدگی
دین داشتن، دین دار شدن، متدین شدن، دین داری
دستگاهی که به وسیلۀ آن از مسافت دور با هم صحبت می کنند، کنایه از شماره تلفن
گور گاه مرغزن ستودان جای دفن کردن محل دفن
((تِ لِ فُ))
فرهنگ فارسی معین
دستگاهی که به وسیله آن می توان اصوات و مکالمات را به مسافت دور انتقال داد یا دریافت کرد
Putridity
гнилость
Fäulnis
гнилість
zgnilizna
putrefação
putridità
putrefacción
putridité