- تداوم (اِ)
گرد برگشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، تداوم مرغ در هوا، تحلیق آن. (ذیل اقرب الموارد از الاساس)
انبوهی کردن کار بر کسی. (تاج المصادر بیهقی). تدائم. رجوع به تدائم شود
انبوهی کردن کار بر کسی. (تاج المصادر بیهقی). تدائم. رجوع به تدائم شود
