جدول جو
جدول جو

معنی تخمار - جستجوی لغت در جدول جو

تخمار
تیری که بر سر آن پیکان نباشد، تیر بی پیکان، تکمر، تکمار
تصویری از تخمار
تصویر تخمار
فرهنگ فارسی عمید
تخمار
(تُ)
دهی از دهستان جابلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد است که در چهل ونه هزارگزی شمال الیگودرز و کنار راه مالرو چهارشنبه به آب باریک قرار دارد. جلگه ای معتدل است و 361 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چاه و محصول آنجا غلات و لبنیات است و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان آن کرباس بافی است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تخمار
(تُ)
تیری که پیکان ندارد و بجای پیکان گرهی دارد. (برهان). تیر بی پیکان و بی پر که تکمار و تکه گویند. (فرهنگ رشیدی). تیری که بجای پیکان گرهی داشته باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به تکمار و تکه شود
لغت نامه دهخدا
تخمار
تیری که بجای پیکان گرهی داشته باشد
تصویری از تخمار
تصویر تخمار
فرهنگ لغت هوشیار
تخمار
((تُ))
تیری که به جای پیکان گرهی داشته باشد
تصویری از تخمار
تصویر تخمار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیمار
تصویر تیمار
پرستاری، نوازش و مراقبت از شخص بیمار یا آسیب دیده، غم خواری، دلسوزی، فکر، اندیشه، درد و رنج
تیمار خوردن: غم خواری کردن، دلسوزی کردن، برای مثال به تنها تن خویش جستم نبرد / به پرخاش تیمار من کس نخورد (فردوسی - ۵/۳۵۲)
تیمار داشتن: خدمت، پرستاری و غم خواری کردن، مواظب کسی یا چیزی بودن
تیمار کردن: با شال و قشو بدن اسب را مالش دادن و تمیز کردن، محافظت کردن، پرستاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخماق
تصویر تخماق
تکۀ چوب سنگین دسته دار که با آن کلوخ یا چیز دیگر می کوبند، کلوخ کوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تومار
تصویر تومار
طومار، مکتوب یا نامۀ بلند، دفتر، صحیفه، نامه، طامور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
خمیر کردن، سرشتن، مایه زدن به خمیر، رسیدن شراب، در علم شیمی فعل و انفعال شیمیایی که در آن باسیل ها و باکتری ها مواد قندی را به الکل و انیدریدکربنیک تبدیل می کنند. در اثر تخمیر ترکیب شیمیایی ماده و طعم و بو و شکل آن تغییر می یابد
تخمیر شیری: در علم شیمی تخمیری که ترش شدن شیر در اثر تولید اسید لکتیک از لاکتوز شیر صورت می گیرد
تخمیر الکلی: در علم شیمی تخمیری که از تولید الکل و گازکربنیک از قندهای ساده مانند گلوکز صورت می گیرد
تخمیر سرکه ای: در علم شیمی تخمیری که از تبدیل الکل اتیلیک به سرکه به واسطۀ تاثیر باکتری مخصوص صورت می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکمار
تصویر تکمار
تیری که بر سر آن پیکان نباشد، تیر بی پیکان، تکمر، تخمار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکمار
تصویر تکمار
تیر بی پیکان که بجای پیکان گرهی از چوب یا استخوان دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تومار
تصویر تومار
دفتر اعمال شخصی در روز قیامت، نوشته باند و طولانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخماق
تصویر تخماق
میخ کوب و آن چوبی باشد که بدان میخهای خیمه را کوبند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیمار
تصویر تیمار
رنج و اندوه، غم خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
پوشانیدن چیزی، مخمر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
فرو نشاندن خواباندن، پنهانیدن پنهان داشتن، در دل داشتن، به دل گرفتن کینه ورزی، تورفتن، خازاندن خاز خمیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکمار
تصویر تکمار
((تُ))
تیری که بر سر آن پیکان نباشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیمار
تصویر تیمار
خدمت و غمخواری، فکر، اندیشه، پرستاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخماق
تصویر تخماق
((تُ))
قطعه چوب سنگین دسته دار که با آن کلوخ یا چیز دیگر را می کوبند، افزار چوبی که بر سر میخ زنند تا میخ در زمین خوب فرو رود و استوار باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
((تَ))
سرشتن، مایه زدن، رسیدن شراب، ترشیده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
مایه زنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تیمار
تصویر تیمار
مراقبت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
Ferment, Fermentation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
fermentation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
fermentazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
การหมัก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
fermentatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
fermentación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
ферментация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
fermentação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
发酵
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
fermentacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
бродіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
Fermentation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
fermentasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی