جدول جو
جدول جو

معنی تخلیه - جستجوی لغت در جدول جو

تخلیه
خالی کردن، تهی ساختن، رها کردن، واگذاشتن
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
فرهنگ فارسی عمید
تخلیه
(اِ)
گذاشتن کار را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، دست بداشتن و راه وادادن. (تاج المصادر بیهقی). رها کردن. (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). رها کردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رها کردن اسیر. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، فرید و وحید قراردادن چیزی را، ترک کردن کسی و متعرض وی نشدن، تخلیۀ فروشنده بین مشتری و جنس را، یعنی تسلیم کردن جنس به او، ترک کردن کسی، دو تن را که با یکدیگرند. خلی بینهما، ترکهما مجتمعین. (اقرب الموارد) (المنجد) : و خلینا بین الشیخین. (حریری، از اقرب الموارد) ، خالی کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، فارغ شدن و خالی شدن از کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، تخلیۀ مکان، گذشتن از آن. (اقرب الموارد) (المنجد) ، تخلیۀ شکم،کار کردن شکم و خالی شدن و تهی گشتن آن. (ناظم الاطباء) ، مردن. (اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
تخلیه
بیرون کردن، تهی کردن بر تهیدن، وا گذاشتن، بیرون بردن، درون زدایی تهی کردن خالی کردن، رها کردن یله کردن وا گذاشتن، خالی کردن قوای نظامی ناحیه یا شهری را، خالی تهی، تهذیب باطن از اخلاق ناپسند اعراض از آنچه انسان را از خدا باز میدارد. یا تخلیه شکم. کار کردن شکم و خالی شدن آن. یا تخلیه هوا. خالی کردن محیطی را از هوای. یا تلمبه تخلیه هوا. وسیله ای که در آزمایشگاهها و در صنعت برای خالی کردن هوای دستگاهی یا محفظه ای بکار رود. یا تخلیه ید. دست متصرف را از ملک یا خانه کوتاه کردن خلع ید
فرهنگ لغت هوشیار
تخلیه
((تَ یِ))
تهی کردن، خالی کردن، خارج کردن چیزی یا کسی از جایی
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
فرهنگ فارسی معین
تخلیه
تهی سازی، تهی کردن
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تخلیه
تهی ساختن، خالی کردن، تهی سازی، تهی، خالی، اخراج، پاک سازی، خالی سازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تخلیه
إخلاء
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به عربی
تخلیه
Evacuation
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تخلیه
évacuation
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تخلیه
evacuación
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تخلیه
эвакуация
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به روسی
تخلیه
Evakuierung
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به آلمانی
تخلیه
евакуація
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تخلیه
ewakuacja
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به لهستانی
تخلیه
疏散
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به چینی
تخلیه
evacuação
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تخلیه
উদ্ধার
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به بنگالی
تخلیه
تخلیہ
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به اردو
تخلیه
uokoaji
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تخلیه
tahliye
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تخلیه
대피
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به کره ای
تخلیه
避難
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تخلیه
פינוי
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به عبری
تخلیه
evacuazione
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تخلیه
evakuasi
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تخلیه
การอพยพ
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به تایلندی
تخلیه
evacuatie
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به هلندی
تخلیه
निकासी
تصویری از تخلیه
تصویر تخلیه
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخلیف
تصویر تخلیف
کسی یا چیزی بعد از خود باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیق
تصویر تخلیق
خوشبو ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیل
تصویر تخلیل
خلال شدن، سرکه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیم
تصویر تخلیم
برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخسیه
تصویر تخسیه
گردو بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلید
تصویر تخلید
جاویدان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحلیه
تصویر تحلیه
زیور بستن، نشان کسی دادن
فرهنگ لغت هوشیار