جدول جو
جدول جو

معنی تخفیر - جستجوی لغت در جدول جو

تخفیر
(اِ)
زینهار دادن. (تاج المصادر بیهقی). بدرقه و نگاهبان شدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). در زینهار قرار دادن کسی را و در ایمنی گذاشتن او را و حمایت کردن از وی. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، تسویر. (اقرب الموارد) (المنجد) ، شرم زده کردن. (تاج المصادر بیهقی). رجوع به تخفر شود
لغت نامه دهخدا
تخفیر
شرمسار کردن، بدرهه رفتن، نگهبان کردن
تصویری از تخفیر
تصویر تخفیر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توفیر
تصویر توفیر
صرفه جویی، تفاوت، افزونی، زیادتی، افزایش، زیاد کردن، افزودن، زیاد کردن مال، سود، فایده، حق کسی را تمام وکمال دادن، تمام کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکفیر
تصویر تکفیر
کسی را کافر و بی دین خواندن، به کفر و بی دینی نسبت دادن، پوشاندن، کفاره دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعفیر
تصویر تعفیر
گوشت را در آفتاب بر روی ریگ خشک کردن، به خاک مالیدن، خاک آلوده کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخدیر
تصویر تخدیر
بی حس کردن، کرخ کردن، سست کردن، بی حس کردن عصب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
خمیر کردن، سرشتن، مایه زدن به خمیر، رسیدن شراب، در علم شیمی فعل و انفعال شیمیایی که در آن باسیل ها و باکتری ها مواد قندی را به الکل و انیدریدکربنیک تبدیل می کنند. در اثر تخمیر ترکیب شیمیایی ماده و طعم و بو و شکل آن تغییر می یابد
تخمیر شیری: در علم شیمی تخمیری که ترش شدن شیر در اثر تولید اسید لکتیک از لاکتوز شیر صورت می گیرد
تخمیر الکلی: در علم شیمی تخمیری که از تولید الکل و گازکربنیک از قندهای ساده مانند گلوکز صورت می گیرد
تخمیر سرکه ای: در علم شیمی تخمیری که از تبدیل الکل اتیلیک به سرکه به واسطۀ تاثیر باکتری مخصوص صورت می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخسیر
تصویر تخسیر
به زیان انداختن، گمراه ساختن، هلاک کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخییر
تصویر تخییر
تفضیل دادن، اختیار دادن در برگزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنفیر
تصویر تنفیر
به چیرگی کسی حکم کردن بر کسی
فرهنگ لغت هوشیار
فرور دگرگونی، افزودن بسیار کردن، گرد آوردن دارایی دارا شدن، هده دادن (هده هوده حق)، پس انداز زیاد کردن اضافه کردن افزودن، حق کسی را تمام دادن، اندوختن مال کسب کردن گرد کردن، بسیار شدن، تفاوت، آنچه در اجاره از آن فایده بردارند، جمع توفیرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکفیر
تصویر تکفیر
در گذاشتن از گناه، نسبت کافر بودن به کسی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفخیر
تصویر تفخیر
والاداشت
فرهنگ لغت هوشیار
به خاک آلودن، به خاک سپردن، در خاک غلتاندن، بر زمین زدن، پستان آلودن تا کودک از شیر خواری باز ایستد، سپید گرایی، بخاک مالیدنخاک آلود کردن در خاک مالیدن، خاک مالی، جمع تعفیرات
فرهنگ لغت هوشیار
بانگیدن، سوت کشیدن سافوت زدن (سوت سافوت صفیر)، زرد گرداندن رنگ زرد زدن زرد اندایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسفیر
تصویر تسفیر
راهی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تظفیر
تصویر تظفیر
پیروزاندن پیروزمند گرداندن، پیروزی دادن، ناخنک زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشفیر
تصویر تشفیر
کاهش دارایی از دست رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیس
تصویر تخفیس
آبکی کردن آب افزودن به می
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخبیر
تصویر تخبیر
خبر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیف
تصویر تخفیف
سبک کردن، ملایمت و تسکین، کمی و کاستی، مختصر نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیض
تصویر تخفیض
فرو گذاشت فرو گذاشتن، آسان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
پوشانیدن چیزی، مخمر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیش
تصویر تخفیش
ویران کردن، بر زمین افکندن، پاسپر کردن، ناتوانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخضیر
تصویر تخضیر
سبزاندن سبز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخسیر
تصویر تخسیر
هلاک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخزیر
تصویر تخزیر
تنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخدیر
تصویر تخدیر
سست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخییر
تصویر تخییر
اختیار دادن در برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخویر
تصویر تخویر
ضعیف و منکر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیف
تصویر تخفیف
((تَ))
سبک کردن، کم کردن قیمت چیزی، مختصر کردن کلمه با ساکن کردن، حذف تشدید یا کم کردن یکی از حروف، برای سهولت تلفظ یا ضرورت شعری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخسیر
تصویر تخسیر
((تَ))
هلاک کردن، نابود گردانیدن، به زیان انداختن، کمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخدیر
تصویر تخدیر
((تَ))
سست کردن، بی حس کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخفیف
تصویر تخفیف
کاهش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
مایه زنی
فرهنگ واژه فارسی سره