- تخصیص
- کنارگزاری، بخش کردن
معنی تخصیص - جستجوی لغت در جدول جو
- تخصیص
- از آنی، ویژه گرداندن، ویژگی دادن -1 ویژه گردانیدن ویژه کردن خاص کردن مقابل تعمیم، اختصاص ویژگی، جمع تخصیصات
- تخصیص
- خاص کردن، اختصاص دادن، چیزی را به چیز دیگر مخصوص داشتن، ویژه کردن
- تخصیص ((تَ))
- ویژه گردانیدن، خاص کردن
- تخصیص
- Apportionment
- تخصیص
- распределение
- تخصیص
- Aufteilung
- تخصیص
- розподіл
- تخصیص
- podział
- تخصیص
- repartição
- تخصیص
- ripartizione
- تخصیص
- distribución
- تخصیص
- répartition
- تخصیص
- verdeling
- تخصیص
- การแบ่งสรรปันส่วน
- تخصیص
- pembagian
- تخصیص
- تخصيصٌ
- تخصیص
- आवंटन
- تخصیص
- חלוקה
- تخصیص
- tahsisat
- تخصیص
- ugawaji
- تخصیص
- বন্টন
- تخصیص
- تخصیص
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هویدا شدن
از هم دریدن
هویدایی پیری، آراستن تاج به زر تاج زیبی
ویژه گردانیدن، رها کردن
استوار کردن چیزیرا
گچ اندایی
تنگ بستن روبند، استوار کردن کار
آرش نمایی، آرش سخن را نمودن، مو شکافی آشکار کردن معنی کلام، اسناد دادن حدیث بنخستین کسی که حدیث را گفته، جمع تنصیصات
محکم کردن و استوار ساختن آن