خاص گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (المنجد) ، یگانه شدن به چیزی. (اقرب الموارد) (المنجد) ، (اصطلاح علم اصول) قسیم تخصیص. خروج شی ٔ از حکم بطبیعت و ذات نه بواسطۀ مخصص لفظی. مثلاً اگر گویند ’دانشمندان پرهیزکار را اکرام کنید’، دو گروه از این حکم خارج اند:دانشمندان ناپرهیزکار که با قید لفظی ’پرهیزکار’ خارج شدند و آنرا تخصیص گویند، مردم نادان که بذاته ازتحت حکم خارجند و آنرا تخصص گویند و بعبارت دیگر تخصیص را خروج بواسطۀ دلیل لفظی و تخصص را خروج بواسطۀ دلیل لبی گویند. رجوع به کتابهای اصول فقه شود
خاص گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (المنجد) ، یگانه شدن به چیزی. (اقرب الموارد) (المنجد) ، (اصطلاح علم اصول) قسیم تخصیص. خروج شی ٔ از حکم بطبیعت و ذات نه بواسطۀ مخصص لفظی. مثلاً اگر گویند ’دانشمندان پرهیزکار را اکرام کنید’، دو گروه از این حکم خارج اند:دانشمندان ناپرهیزکار که با قید لفظی ’پرهیزکار’ خارج شدند و آنرا تخصیص گویند، مردم نادان که بذاته ازتحت حکم خارجند و آنرا تخصص گویند و بعبارت دیگر تخصیص را خروج بواسطۀ دلیل لفظی و تخصص را خروج بواسطۀ دلیل لبی گویند. رجوع به کتابهای اصول فقه شود