- تخشیف
- راهبری کردن، راهنمائی کردن
معنی تخشیف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگاه کردن زیر چشمی
سبک کردن، ملایمت و تسکین، کمی و کاستی، مختصر نمودن
ربودن
درشتی کردن، سخت گرفتن بر دیگران
گریز از ترس، فرود آمدن، بد دلی
ترسانیدن کسی را
کسی یا چیزی بعد از خود باقی گذاشتن
آشکار کردن
خشک کردن با آب یا رطوبت چیزی، خشک گردیدن شیر در پستان
خلیفه گردانیدن کسی به جای خود، کسی یا چیزی بعد از خود باقی گذاشتن، واپس گذاشتن
خشک کردن آب یا رطوبت چیزی، خشک شدن شیر در پستان
سپس انداختن کسی را، واپس هشتن، باز پس گذاشتن، بازپس گذاری، جمع تخلیفات
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
سبک کردن، کم کردن قیمت چیزی، مختصر کردن کلمه با ساکن کردن، حذف تشدید یا کم کردن یکی از حروف، برای سهولت تلفظ یا ضرورت شعری
سبک کردن، کاستن، در دستور زبان علوم ادبی مختصر ساختن کلمه با کم کردن یکی از حروف یا حذف تشدید برای سهولت تلفظ یا ضرورت شعر، مثل «گاه» و «گه»، «کلاه» و «کله»، «اگر» و «ار»
ترسانیدن، بیم دادن
ترسیدن
رنگ گشت دگر شدن رنگ