جدول جو
جدول جو

معنی تخشایی - جستجوی لغت در جدول جو

تخشایی
کوشیدن سعی. یا اداره تخشایی. اداره تسلیحات (نظام)
تصویری از تخشایی
تصویر تخشایی
فرهنگ لغت هوشیار
تخشایی
کارخانۀ مخصوص ارتش که در آن انواع اسلحه ساخته می شود، کارخانۀ اسلحه سازی
تصویری از تخشایی
تصویر تخشایی
فرهنگ فارسی عمید
تخشایی
((تُ))
کوشایی و چالاکی، کارخانه اسلحه سازی
تصویری از تخشایی
تصویر تخشایی
فرهنگ فارسی معین
تخشایی
کوشایی، کوشنده بودن
تصویری از تخشایی
تصویر تخشایی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بخشایش
تصویر بخشایش
رحم، عفو، غفران، مغفرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بخشایش
تصویر بخشایش
در گذشتن از جرم و گناه و تقصیر عفو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخشایش
تصویر پخشایش
توزیع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترسایی
تصویر ترسایی
مسیحی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاشایی
تصویر پاشایی
پاشا شدن امارت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تماشایی
تصویر تماشایی
غوشا لشتا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
تنها بودن یگانه بودن، خلوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخشایش
تصویر بخشایش
درگذشتن از گناه کسی، عفو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
تنها بودن، بی یار و همدم بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تماشایی
تصویر تماشایی
هر چیز دیدنی و قابل تماشا، تماشاچی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لخشانی
تصویر لخشانی
لخشان بودن لغزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میشایی
تصویر میشایی
همیشه بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخشایش
تصویر بخشایش
((بَ یِ))
درگذشتن. عفو کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترسایی
تصویر ترسایی
((تَ))
مسیحیت، مسیحی بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
یگانه بودن، تنها بودن، خلوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
Loneliness, Lonesomeness, Reclusiveness, Solitude
دیکشنری فارسی به انگلیسی
одиночество , уединение , одиночество
دیکشنری فارسی به روسی
самотність , самотність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ความเหงา , ความโดดเดี่ยว , ความสันโดษ
دیکشنری فارسی به تایلندی
kesepian, pengasingan, kesendirian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
وحدةٌ , انعزالٌ
دیکشنری فارسی به عربی
अकेलापन , एकांतवास , एकांत
دیکشنری فارسی به هندی
בָּדָדוּת , בּוֹדֵדוּת , בְּדִידוּת
دیکشنری فارسی به عبری