جدول جو
جدول جو

معنی تخزیر - جستجوی لغت در جدول جو

تخزیر(اِ تِ)
تنگ کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (المنجد). تنگ کردن و بهم کشیدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تخزیر
تنگ کردن
تصویری از تخزیر
تصویر تخزیر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
خمیر کردن، سرشتن، مایه زدن به خمیر، رسیدن شراب، در علم شیمی فعل و انفعال شیمیایی که در آن باسیل ها و باکتری ها مواد قندی را به الکل و انیدریدکربنیک تبدیل می کنند. در اثر تخمیر ترکیب شیمیایی ماده و طعم و بو و شکل آن تغییر می یابد
تخمیر شیری: در علم شیمی تخمیری که ترش شدن شیر در اثر تولید اسید لکتیک از لاکتوز شیر صورت می گیرد
تخمیر الکلی: در علم شیمی تخمیری که از تولید الکل و گازکربنیک از قندهای ساده مانند گلوکز صورت می گیرد
تخمیر سرکه ای: در علم شیمی تخمیری که از تبدیل الکل اتیلیک به سرکه به واسطۀ تاثیر باکتری مخصوص صورت می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعزیر
تصویر تعزیر
نکوهش کردن، ملامت و سرزنش کردن، ادب کردن، چوب زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخدیر
تصویر تخدیر
بی حس کردن، کرخ کردن، سست کردن، بی حس کردن عصب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخسیر
تصویر تخسیر
به زیان انداختن، گمراه ساختن، هلاک کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخییر
تصویر تخییر
تفضیل دادن، اختیار دادن در برگزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنزیر
تصویر تنزیر
کم کردن، کم کردن بخشش و عطا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترزیر
تصویر ترزیر
کارکرد آسان کار به دلخواه، پرداز (صیقل صیقل زدن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنزیر
تصویر تنزیر
کم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعزیر
تصویر تعزیر
نکوهیدن، ملامت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
پوشانیدن چیزی، مخمر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخویر
تصویر تخویر
ضعیف و منکر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخییر
تصویر تخییر
اختیار دادن در برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخدیر
تصویر تخدیر
سست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخسیر
تصویر تخسیر
هلاک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخضیر
تصویر تخضیر
سبزاندن سبز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیر
تصویر تخفیر
شرمسار کردن، بدرهه رفتن، نگهبان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخبیر
تصویر تخبیر
خبر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعزیر
تصویر تعزیر
((تَ))
گوشمالی دادن، ادب کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنزیر
تصویر تنزیر
((تَ))
کاستن، کم گردانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
((تَ))
سرشتن، مایه زدن، رسیدن شراب، ترشیده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخییر
تصویر تخییر
((تَ))
برتری دادن، حق انتخاب دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخبیر
تصویر تخبیر
((تَ))
خبر دادن، آگاه کردن، آگاهانیدن، آگاهی، جمع تخبیرات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخدیر
تصویر تخدیر
((تَ))
سست کردن، بی حس کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخسیر
تصویر تخسیر
((تَ))
هلاک کردن، نابود گردانیدن، به زیان انداختن، کمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
مایه زنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
Ferment, Fermentation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
ферментация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
Fermentation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
бродіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
fermentacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
发酵
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
fermentação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تخمیر
تصویر تخمیر
fermentazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی