- تخزل
- گرانبار گرایی سست روی
معنی تخزل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
انگارش، پندار، پنداشت
پسرفت، پایین آمدن
با هم دوستی کردن
درآمدن در میان مردم
سر به زیری، خوار گشت
خیال بستن، در خیال آوردن
تیمار داشت
عشق نمودن
ترانه سرایی، مهر ورزی، غزل سرایی کردن شعر عاشقانه گفتن، عشق ورزیدن، غزل سرایی، عشق ورزی، جمع تغزلات
فرو آمدن، نزول کردن
شکافته شدن
غزل سرایی کردن، شعر عاشقانه
نزول کردن، فرود آمدن، پایین آمدن
در میان قوم شدن، درآمدن در میان مردم، در چیزی نفوذ کردن و رخنه پیدا کردن، چیزی از لای دندان درآوردن، خلال کردن دندان
در علم عروض شعری که در آن متفاعلن به مفتعلن تغییر یافته باشد
به خیال آوردن، به کار انداختن خیال، پنداشتن، گمان کردن، پندار، گمان
Imagination
Debasement, Demotion, Relegation
воображение
унижение , понижение
Herabwürdigung, Degradierung, Abstieg
Vorstellungskraft
приниження , пониження , пониження
wyobraźnia
upokorzenie, degradacja
降低 , 降职 , 降级
imaginação
degradação, despromoção, rebaixamento