جدول جو
جدول جو

معنی تخزبز - جستجوی لغت در جدول جو

تخزبز
(اِ تِ)
بزرگی نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تعظم. (اقرب الموارد) ، روی ترش کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تعبس. (اقرب الموارد) ، بدست زدن شتر، هر آنرا که یافت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
تخزب جلد، تهبج (آماس) کردن پوست. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ورم کردن پوست بدون درد. (از اقرب الموارد) (از المنجد)، تخزب ضرع ناقه، آماس کردن پستان ماده شتر. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا