جدول جو
جدول جو

معنی تخافف - جستجوی لغت در جدول جو

تخافف(اِ)
سبک شدن. نقیض تثاقل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخالف
تصویر تخالف
با هم خلاف کردن، با یکدیگر خلاف ورزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ فِ)
سبک شونده. نقیض متثاقل. (آنندراج). سبک و چالاک و شتاب و متخاف. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخاف و تخافف شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ضد تثاقل. (تاج الع__روس ج 6 ص 93) (اقرب الموارد) (قط-ر المحیط). و منه حدیث مجاهد و قد سأله حبیب بن ابی ثابت: انی اخاف ان یؤثر السجود جبهتی. فقال اذا سجدت فتخاف، ای ضعجبهتک علی الارض وضعاً خفیفاً. (تاج العروس ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
بر یکدیگر نشستن. (ناظم الاطباء). رجوع به تداف شود
لغت نامه دهخدا
(بَ خَ)
دوا کردن بیمار: تعاف یا مریض، یعنی دوا بکن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دوشیدن ناقه را بعد اول. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تعاف ناقتک، یعنی بدوش ناقۀ خود را بعد دوشیدن اول. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
از یکدیگر ربودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
پنهانی گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پنهانی و آرام سخن گفتن. (از قطر المحیط) (اقرب الموارد) : فانطلقوا و هم یتخافتون. (قرآن 23/68)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
با یکدیگر خلاف کردن. (زوزنی) (دهار) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). مخالفت و دگرگونی. (غیاث اللغات). ضد توافق. (اقرب الموارد) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
موزه پوشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(اِلْ)
با همدیگر خوف نمودن. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخاطف
تصویر تخاطف
از یکدیگر ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخافت
تصویر تخافت
پنهانی گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخالف
تصویر تخالف
با یکدیگر خلاف ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفف
تصویر تخفف
موزه پوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخاوف
تصویر تخاوف
هم بیمی هم ترسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخالف
تصویر تخالف
((تَ لُ))
با همدیگر خلاف کردن
فرهنگ فارسی معین
تضاد، تناقض، خلاف، مخالفت، مخالفت ورزیدن
متضاد: توافق
فرهنگ واژه مترادف متضاد