جدول جو
جدول جو

معنی تخادش - جستجوی لغت در جدول جو

تخادش
(اِ لِ)
رجوع به تخارش شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخادع
تصویر تخادع
خود را فریب خورده وانمود کردن، یکدیگر را فریب دادن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
برانگیخته شدن سگان برای جنگ با یکدیگر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تهارش. (قطر المحیط). تخارش کلاب و سنانیر، تخادش و تمزیق بعض آنان مر بعض دیگر را. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ لِءْ)
با یکدیگر راست شدن در دوستی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ لَ)
فریبش نمودن. (دهار). خود را فریب خورده وانمود کردن و فریب خورده نبودن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، فریفتن بعضی مر بعضی را. (از منتهی الارب) (از آنندراج). تخاتل
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخادع
تصویر تخادع
یکدیگر را فریب دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخادع
تصویر تخادع
((تَ دُ))
یکدیگر را فریفتن، خود را فریب خورده وا نمودن در صورتی که نباشند، جمع تخادعات
فرهنگ فارسی معین
خودش، خود
فرهنگ گویش مازندرانی