- تحین
- پیوسیدن (انتظار کشیدن) چشمداشت
معنی تحین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نکوداشت، آفرین گفتن، ستودن، ستایش کردن
منفرد، مفرد
شبه قلیایی که از چای استخراج کنند
اندوهگین شدن، تحزن بر چیزی
استوار کردن، مستحکم کردن
در حصار شدن، اعتصاب
زهگفت آفرینباد زهش شاباش نیایش سنایش آفرین گفتن نیک شمردن، نیکو کردن زیبا ساختن، تعریف تمجید آفرین، جمع تحسینات
نیکو شدن، آراستن، زینت دادن
به اندوه افکندن اندوهگین کردن اندوهگین کردن کسی را
گشاد راه رفتن
از کناره کاستن
قحط سالی
حایض شدن زن
رمیدن و ترسیدن
جا گرفتن، محصور شدن در جائی
سرگشته شدن
سلام گفتن، دعا و نیایش
خواری، ذلیل شدن
خمیده شدن
مهربانی کردن، ترحم
علامت صفت تفضیلی که در آخر بعضی کلمات در میاید
دین داشتن، متدین شدن
آلایش به گل
زینت یافتن
آراسته شدن
بزرگی و دارائی پیدا کردن
دلاور و بهادر و توانا
زیرین
سوز خوانی به آواز سوزرناک خواندن نغمه پردازی
نرمی کردن، چاپلوسی کردن
قرین و همتا و حریف و همزاد اژدها که ماری بزرگ است اژدها که ماری بزرگ است اژدها که ماری بزرگ است