- تحمیج
- تیز نگریستن، گود افتادن چشم، سرخ شدن از خشم زرد شدن از ترس رنگ به رنگ شدن، ترش نگری تند نگاهی
معنی تحمیج - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سوگند مندی، سوگند بسیار بر زبان راندن، در فشار گذاشتن
تیز نگریستن
بار برنهادن، برآوردن نیاز خویشتن از کسی خواستن
احمق خواندن، بکسی نسبت حماقت دادن
صید کردن آهوان را در نیمروز
سخت گیری در دین، خشم انگیزی
سرخ کردن، خر خواندن، پاره پاره بریدن سرخ کردن
مبالغت کردن، پی در پی ستودن
زشت گردانیدن
سرخ کردن، سرخ رنگ کردن
حمد کردن، ستایش کردن، ستودن
کاری به زور بر عهدۀ کسی گذاشتن، پیغام
احمق شمردن، نسبت حماقت به کسی دادن، کسی را احمق خواندن
Imposition, Infliction
причинение , навязывание
Zufügung, Zumutung
завдання , нав’язування
zadawanie, narzucenie
施加 , 强加
infligir, imposição
infliggere, imposizione
infligir, imposición
infliger, imposition
toebrenging, oplegging
การทำให้เจ็บปวด , การบังคับ
penderitaan, pemaksaan
إيذاءٌ , فرضٌ
पीड़ा , थोपना
גרימה , הַטָּלָה
加害 , 押し付け