تحمی(اِ تِ) پرهیز کردن بیمار از مضرات. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خویشتن داری کردن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ادامه... پرهیز کردن بیمار از مضرات. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خویشتن داری کردن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) لغت نامه دهخدا