- تحصیلی
- آموزشی، یادگیری
معنی تحصیلی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مشروح، مفصل
اندوختن، یاد گیری، به دست آوردن
تحصیل دین، جمع آوری آن، ستاندن و جمع نمودن، کسب و اکتساب، حاصل شدن
حاصل کردن، فراهم آوردن، به دست آوردن، درس خواندن، دانش آموختن
آموزش
نویسایی منسوب و مربوط به تحریر (نوشتن نگاشتن)
وارسیده حتمی یقینی بدون شبهه
پذیراندن زورکی زور گرایی
پاره ای از پارچه، برشی از جامه قطعه ای پارچه، برشی از جامه
بینوایی مانیدگی تهیدستی فقر بینوایی درویشی
جمع تحصیل، آن چه در یک موسسه آموزشی تحصیل شده است، آموزش
Stimulating, Stirring
Formative
Descriptive, Descriptively
стимулирующий
формирующий
описательный , описательно
anregend
bildend
beschreibend
стимулюючий
формуючий
описовий , описово
stymulujący
formujący
opisowy, opisowo
描述性的 , 描述性地
estimulante
descritivo, descritivamente