جدول جو
جدول جو

معنی تحشحش - جستجوی لغت در جدول جو

تحشحش(اِ)
پراکنده شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط) (اقرب الموارد) ، جنبیدن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جنبش برای برخاستن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) : فلما رأیناه تحشحشنا، ای تحرکنا. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا