جدول جو
جدول جو

معنی تحسی - جستجوی لغت در جدول جو

تحسی
(اِلِ)
از ’ح س و’، آشامیدن بدرنگ. (تاج المصادر بیهقی). تحسی مرق، آشامیدن شوربا را اندک اندک بمهلت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آشامیدن اندک اندک بمهلت. (آنندراج) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) : و هی (لحوم حمیرالوحش) تنفع اذا طبخت بماء... و تتحسی امراقها... (ابن البیطار)، در جملۀ زیر بمعنی تنفس و به ریه فروبردن آمده و لکلرک نیز آنرا ’آسپیره’ ترجمه کرده است: یتبخر بها فی الیوم ثلاث مرات و یتحسی العلیل دخانها فانه عجیب فی نفعه من السعال و قروح الریه. (ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا
تحسی
پستانوشی به پستا (نوبت) نوشیدن
تصویری از تحسی
تصویر تحسی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحسیر
تصویر تحسیر
سبب حسرت شدن، آزار دادن کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
به نیکویی نسبت دادن، نیک شمردن، آفرین گفتن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
نیکو کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). آراستن و نیکو کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به نیکویی نسبت دادن کسی را. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). تعریف و تمجید و پسندگی و آفرین. (ناظم الاطباء). نیکو شمردن و تعریف کردن... با لفظ کردن و نمودن استعمال میشود. (فرهنگ نظام) :
ابر تخت زرینش بنشست شاه
به تحسین بر او لشکری و سپاه.
فردوسی.
لشکری که دلهای ایشان بشده بود و مرده، به تحسین پادشاهانه همه را زنده و یکدل و یکدست کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 385). و این سحرها که بیدپای برهمن کرده است در فراهم آوردن این مجموعات... از آن ظاهرتر است... در آن باب به تحسین و تزکیت حاجت افتد. (کلیله و دمنه). و در تحسین سخن بزرجمهر مبالغت نمودند. (کلیله و دمنه).
بنده خاقانی و نعت سر بالین رسول
تاش تحسین ز ملک در صف اعلی شنوند.
خاقانی.
نامه ز منقار مرغ بستد و برخواند
نعرۀ تحسین ز خاص و عام برآمد.
خاقانی.
جمعی از اصحاب ابوعلی در تحسین این رای و تزیین این اندیشه و تصویب این حرکت مبالغت میکردند و در وی می دمیدند که دولت آل سامان به آخر رسیده است. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 118). زبانها به تحسین عبارات و تزیین اشارات او روان گشت. (ایضاً ص 367).
سزاوار تصدیق و تحسین بود.
سعدی (گلستان).
مشو غره بر حسن گفتار خویش
به تحسین نادان و پندار خویش.
سعدی (گلستان).
بعین عنایت نظر کرده و تحسین بلیغ فرموده. (گلستان).
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت
حسن تو ز تحسین تو بسته ست زبان را.
سعدی (بدایع).
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان، مدحت و تحسین من است.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ج، تحاسین. نیکویی. (از قطر المحیط) (اقرب الموارد). نیکویی و زیبائی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
خورانیدن شوربا کسی را اندک اندک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). آشامانیدن به کسی شوربا را اندک اندک. (ناظم الاطباء). رجوع به تحسی شود
لغت نامه دهخدا
بر بالش نشاندن، سیر خوراندن، سیر نوشاندن، آبچین پیچیده به گور سپردن
فرهنگ لغت هوشیار
زهگفت آفرینباد زهش شاباش نیایش سنایش آفرین گفتن نیک شمردن، نیکو کردن زیبا ساختن، تعریف تمجید آفرین، جمع تحسینات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحسیر
تصویر تحسیر
سبب حسرت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحسیر
تصویر تحسیر
((تَ))
مانده کردن، دریغ خورانیدن دیگری را، حقیر داشتن، آزردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
((تَ))
آفرین گفتن، نیکو کردن، به نیکی نسبت دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
نکوداشت، آفرین گفتن، ستودن، ستایش کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
الإعجاب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
Acclaim, Praise, Admiration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
acclamation, admiration, louange
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
שבח , הערצה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
ستائش , تعریف
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
প্রশংসা , প্রশংসা , প্রশংসা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
sifa, kuvutiwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
övgü, hayranlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
환호 , 감탄 , 칭찬
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
称賛 , 賞賛
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
คำชมเชย , ความชื่นชม , คำชม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
प्रशंसा , प्रशंसा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
pujian, kekaguman
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
toejuiching, bewondering, lof
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
aclamación, admiración, alabanza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
aclamação, admiração, elogio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
喝彩 , 钦佩 , 称赞
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
uznanie, podziw, pochwała
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
схвалення , захоплення , похвала
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
Beifall, Bewunderung, Lob
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
одобрение , восхищение , похвала
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تحسین
تصویر تحسین
acclamazione, ammirazione, lode
دیکشنری فارسی به ایتالیایی