جدول جو
جدول جو

معنی تحریمی - جستجوی لغت در جدول جو

تحریمی(تَ)
هر چیز غیرمشروع که شرع آنرا نهی کرده باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحریم
تصویر تحریم
حرام کردن، حرام گردانیدن چیزی یا کاری، منع کردن، شصت و ششمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۲ آیه، متحّرم، لم تحرم
فرهنگ فارسی عمید
تکبیری که بعد از نیت نماز می گویند و آن بر خود حرام کردن کلام یا امر دیگری است که مربوط به نماز نباشد
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
منسوب به تحریر. (ناظم الاطباء). رجوع به تحریر شود
لغت نامه دهخدا
(تَ مَ)
آنچه که موجب حرام گشتن شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ص 405) ، تکبیر اولی یعنی تکبیری که بعد نیت نماز گویند و این تکبیر ازهمه تکبیرات نماز اول میباشد و معنی اصلی این حرام گردانیدن بر خود کلام دنیا و دیگر حرکات و معاملات را. (غیاث اللغات) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). اﷲ اکبر اول نماز بعد از نیت که نام دیگرش تکبیرهالاحرام است. (فرهنگ نظام). در شرع، نام تکبیرهالاحرام است در هنگام قرائت اذان. و بدین نام خوانده شده است بجهت آنکه پاره ای از امور مباح را پیش از شروع به نماز گفتن تکبیرهالاحرام حرام میسازد و تائی که در آخر این کلمه واقع شده تاء وحدتست، و بعضی گفته اند این تاء برای نقل کلمه از وصفیت به اسمیت باشد، و برخی گفته اند تاء مبالغه است، همچنانکه در کلمه علامه، و قول اول روشنتر است چنانکه در بیرجندی در فصل صفت نماز گفته است. (از کشاف اصطلاحات الفنون ایضاً) : یکی تحریمۀ عشا بسته و دیگری منتظر عشا نشسته. (گلستان). بطرف چپ محراب مسجد در وقت تحریمه متوجه می باید شد. (انیس الطالبین بخاری). بعد از تکبیر تحریمه فرصتی گذشت. (انیس الطالبین بخاری). چنانک می باید که در زمان تحریمه اکبریت حضرت حق در وجود نمازگزارنده حال شود. (انیس الطالبین بخاری). و رجوع به تکبیر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تحریری
تصویر تحریری
نویسایی منسوب و مربوط به تحریر (نوشتن نگاشتن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریمه
تصویر تحریمه
گفتن تکبیره الاحرام در نماز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
حرام کردن، نا جایز قرار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
((تَ مِ))
تکبیری که بعد از نیت نماز گویند که با گفتن آن هر کلامی را که غیر از نماز باشد، بر خود حرام کرده باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
((تَ))
حرام کردن، ناروا شمردن، قطع یا محدود کردن مناسبات تجارتی و سیاسی به عنوان اقدام تنبیهی توسط یک یا چند دولت علیه کشوری که قوانین بین المللی را نقض کرده است، تحریم اقتصادی، تحریم سیاسی، تحریم تسلیحاتی و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
جلوگیری، بازداشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
استفزازيّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
Sanction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
Stimulating, Stirring
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
stimulant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
자극적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
متحرک
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
উত্তেজনাপূর্ণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
kinachochochea
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
uyarıcı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
merangsang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
刺激的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
מעורר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
उत्तेजक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
กระตุ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
stimulerend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
estimulante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
stimolante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
estimulante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
刺激的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
stymulujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
стимулюючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
anregend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تحریکی
تصویر تحریکی
стимулирующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تحریم
تصویر تحریم
санкция
دیکشنری فارسی به روسی