- تحجیب
- بازداشتن، در پرده کردن
معنی تحجیب - جستجوی لغت در جدول جو
- تحجیب
- در پرده کردن، بازداشتن
- تحجیب ((تَ))
- در پرده کردن، بازداشتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بخشم آوردن
تیز نگریستن، بسوی کسی
گود چشمی گود افتادن چشم
سنگ چینی نشانه نهادن با سنگ زبانزد آگاشتی (آگاشتن ثیت کردن ثبت دادن) زمین مرده را پیش از آبادانی برای گرفتن نورده (قباله) با سنگ چین نشانه می نهند علامت گذاری اراضی موات پیش از آباد کردن آنها
دوست گردانیدن، محبوب نمودن کسی را نزد دیگری
ریگ افکندن، خفتن در محصب (نام جایی میانه مکه و منی) آیین های هنج (مناسک حج)
بر بالش نشاندن، سیر خوراندن، سیر نوشاندن، آبچین پیچیده به گور سپردن
گروهاندن گروه گروه کردن گروهسازی
سر فرو افکندن
بزرگداشت، شکوه داشت، ستون نهادن زیر درخت پر بار، دیوار ساختن
بشگفت آوردن کسی را
پر شیری، کم شیری از واژگان دو پهلو
اطراف زمینی را علامت گذاشتن یا سنگ چینی کردن
دوستی، کسی را نزد دیگری محبوب و دوست داشتنی نمودن
پرده از حجاب ساخته شده است
زمزمه کردن
پردگی در پرده شدن محجوب گشتن
پرده، چیزی که برای جلوگیری از نور جلو پنجره یا در نصب می کند برای مثال چون دیگران ز دل نروی گر روی ز چشم / کاندر میان جانی و از دیده در حجیب (سعدی۲ - ۳۲۰)
در پرده شدن