تحان (اِ) نیک طرب کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، تحان به کسی، اشتیاق داشتن به وی. (از اقرب الموارد) : تحان الیه تحاناً، اشتاق. (قطر المحیط) ادامه... نیک طرب کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، تحان به کسی، اشتیاق داشتن به وی. (از اقرب الموارد) : تحان الیه تحاناً، اشتاق. (قطر المحیط) لغت نامه دهخدا