جدول جو
جدول جو

معنی تجزیم - جستجوی لغت در جدول جو

تجزیم
عاجز گشتن از چیزی
تصویری از تجزیم
تصویر تجزیم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
پاره پارگی، موشکافی، بند بند کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجشیم
تصویر تجشیم
رنج رساندن رنجه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجسیم
تصویر تجسیم
تناور گردانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
جز جز کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجزیت
تصویر تجزیت
تجزیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجذیم
تصویر تجذیم
بریدن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجحیم
تصویر تجحیم
تیز در کسی نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
جزء جزء کردن چیزی، اجزای جسمی را از هم جدا کردن، در علم شیمی جدا کردن اجزای جسمی از یکدیگر تا معلوم شود از چه موادی ترکیب شده، آنالیز، در دستور زبان علوم ادبی جدا کردن کلمات یک جمله و تعیین اینکه هر کلمه از کدام نوع است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
((تَ یِ))
جزء جزء کردن چیزی، پاره های یک جسم مرکب را از هم جدا کردن، تحلیل مفردات عبارت ها و جمله ها طبق قواعد صرف، بدون در نظر گرفتن رابطه و ترکیب آن ها (دستور)، تبدیل یک جسم به چند جسم ساده تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
Decomposition, Disintegration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
разложение , распад
دیکشنری فارسی به روسی
розкладання , розпад
دیکشنری فارسی به اوکراینی
rozkład, dezintegracja
دیکشنری فارسی به لهستانی
decomposição, desintegração
دیکشنری فارسی به پرتغالی
decomposizione, disintegrazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
descomposición, desintegración
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
décomposition, désintégration
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ontbinding, desintegratie
دیکشنری فارسی به هلندی
การย่อยสลาย , การแตกสลาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
dekomposisi, disintegrasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
अपघटन , विघटन
دیکشنری فارسی به هندی
פירוק , התפרקות
دیکشنری فارسی به عبری
পচন , বিভক্তি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تجزیہ , تحلیل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تزیم
تصویر تزیم
آگندگی آکندگی، پراکندگی، پیوستن از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
بخش شدن لختش (لخت جز) قسمت شدن بهره شدن: غیر قابل تجزی، جمع تجزیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجزی
تصویر تجزی
((تَ جَ زّ))
قسمت شدن، بهره شدن
فرهنگ فارسی معین