جدول جو
جدول جو

معنی تجزیت - جستجوی لغت در جدول جو

تجزیت
(اِ)
تجزیه: هیچ صاحب حزم و صافی عزم، بتفرقت ارواح و تجزیت ابدان و اشباح راضی نشود و با خصم جان بجان بکوشد. (سندبادنامه چ احمد آتش ص 324). رجوع به تجزیه شود
لغت نامه دهخدا
تجزیت
تجزیه
تصویری از تجزیت
تصویر تجزیت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعزیت
تصویر تعزیت
صبر و شکیبایی دادن به مصیبت دیده و دلجویی کردن او، تسلی دادن، تسلیت گفتن، عزاداری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
جزء جزء کردن چیزی، اجزای جسمی را از هم جدا کردن، در علم شیمی جدا کردن اجزای جسمی از یکدیگر تا معلوم شود از چه موادی ترکیب شده، آنالیز، در دستور زبان علوم ادبی جدا کردن کلمات یک جمله و تعیین اینکه هر کلمه از کدام نوع است
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
تعزیه. به صبر فرمودن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). بصبر فرمودن مصیبت زده را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تسلی دادن و امر کردن بصبر. (از اقرب الموارد). صبر فرمودن و پرسش کردن خویشان مرده را. (آنندراج). ماتم پرسی کردن. (غیاث اللغات). ماتم پرسی کردن و سرسلامتی و پرسش خویشان مرده و امر به شکیبائی آنان. (ناظم الاطباء). تسلیت گفتن به عزادار. به شکیبائی خواندن. مقابل تهنیت. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : از اینجا نامه ها رفت به تهنیت و تعزیت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 432). وزیری با بزرگی احمد حسن به تعزیت و دعوت نزدیک وی (بونصر مشکان) رفتی. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 346). امیر... فقیه عبدالملک طوسی ندیم را نزدیک وی فرستاد به پیغام تعزیت. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 483)، سوگواری. عزاداری: دیگر روز خداوند بشنید و رسم تعزیت بجای آورد، سه روز پس از آن روز آدینه بمسجد آدینه... (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 288). رسم تهنیت و تعزیت را آنجا بسزاتر اقامت توان کردن. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 289)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تجزیات
تصویر تجزیات
جمع تجزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجزیم
تصویر تجزیم
عاجز گشتن از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعزیت
تصویر تعزیت
به صبر فرمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
جز جز کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
((تَ یِ))
جزء جزء کردن چیزی، پاره های یک جسم مرکب را از هم جدا کردن، تحلیل مفردات عبارت ها و جمله ها طبق قواعد صرف، بدون در نظر گرفتن رابطه و ترکیب آن ها (دستور)، تبدیل یک جسم به چند جسم ساده تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعزیت
تصویر تعزیت
((تَ یِ))
تسلیت دادن، دلجویی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
پاره پارگی، موشکافی، بند بند کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
تحليلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
Decomposition, Disintegration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
décomposition, désintégration
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
rozkład, dezintegracja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
分解 , 解体
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
разложение , распад
دیکشنری فارسی به روسی
تجزیه، تجزیه و تحلیل
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
تجزیہ , تحلیل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
পচন , বিভক্তি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
mabadiliko, kutenguka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
çürümek, çözülme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
분해
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
פירוק , התפרקות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
分解 , 解体
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
अपघटन , विघटन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
dekomposisi, disintegrasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
การย่อยสลาย , การแตกสลาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
ontbinding, desintegratie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
Zersetzung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
descomposición, desintegración
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
decomposizione, disintegrazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
розкладання , розпад
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تجزیه
تصویر تجزیه
decomposição, desintegração
دیکشنری فارسی به پرتغالی