- تجربیات
- جمع تجربه
معنی تجربیات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راسته کنه ها
جمع تجری
جمع تخریب
جمع تدریب
جمع تضریب
جمع تعریب
جمع تقریب
جمع تجریع
جمع تجرید
جمع تجبیر
کژ دمیان
جمع تحری
جمع تربص
جمع ترجی
جمع ترقی
جمع تقرب
جمع تجنب
جمع تجلی
جمع تجزی
جمع تجرع
جمع تجرد
مونث تجربی، جمع تجربیات
جمع تجبر
جمع مجربه (مجرب)
جمع مربیه، همبک ها ریچارها، جمع مربیه، ارمگان ها پرورندگان جمع مربیه: مربیات: دویست و هفتاد من. . ، جمع مربیه
پرورش، فرهیختن
پروردن پروراندن، آداب و اخلاق را بکسی آموختن، پرورش یا تربیت بدنی. پرورش بدن بوسیله انواع ورزش. یا تعلیم و تربیت. آموزش و پرورش
سر انگشتان
آزمایشی
آزمایش، آزمودن
پروردن، پروراندن، پرورش دادن، ادب و اخلاق به کسی یاد دادن
((تَ یَ))
فرهنگ فارسی معین
پروردن، ادب و اخلاق را به کسی آموختن، بدنی سازمانی که برنامه ریزی و اجرای امور ورزشی را بر عهده دارد، معلم مرکزی که دانشجویان را برای تدریس در مدارس یا دانشگاه ها آموزش می دهد، دانش سرا
Empirical