تجرئه(اِ رِ) دلیر کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). مصدر قیاسی از باب تفعیل، دلیر کردن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). دلیر گردانیدن. (ناظم الاطباء) ادامه... دلیر کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). مصدر قیاسی از باب تفعیل، دلیر کردن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). دلیر گردانیدن. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا