تیز در کسی نگریستن. (تاج المصادر بیهقی). تیز نگریستن کسی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نگریستن و چشم وانگرفتن. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
تیز در کسی نگریستن. (تاج المصادر بیهقی). تیز نگریستن کسی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نگریستن و چشم وانگرفتن. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)