هویدا شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : تجالینا، ای انکشف حال کل منا لصاحبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تجالیا تجالیاً، انکشف حال کل منهما لصاحبه، آشکارا شدن حال هر یک مردوست خود را. (از قطر المحیط). هویدا شدن هر کس مردوست خود را. (از اقرب الموارد)
هویدا شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : تجالینا، ای انکشف حال کل منا لصاحبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تجالیا تجالیاً، انکشف حال کل منهما لصاحبه، آشکارا شدن حال هر یک مردوست خود را. (از قطر المحیط). هویدا شدن هر کس مردوست خود را. (از اقرب الموارد)
درماندن در کار و عاجز گشتن، نیکو و استوار نتوانستن کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دشوار شدن کار بر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
درماندن در کار و عاجز گشتن، نیکو و استوار نتوانستن کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دشوار شدن کار بر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
تحائی. یکی از منازل ماه و آن سه ستاره است محاذی هنعه. یکی آن تحیاه است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نام صورتیست از صور فلکی دارای سه ستاره که هر یک را تحیاه گویند و آن روبروی هنعه است میان مجره و توابع عیوق و گویند در آن ناحیه منزل قمر هنعه نیست بلکه منزل تحایی است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سه ستاره انددر مقابل هنعه، واحد آن تحیاه است. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). و رجوع به تحائی و هنعه و هقعه شود
تحائی. یکی از منازل ماه و آن سه ستاره است محاذی هنعه. یکی آن تحیاه است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نام صورتیست از صور فلکی دارای سه ستاره که هر یک را تحیاه گویند و آن روبروی هنعه است میان مجره و توابع عیوق و گویند در آن ناحیه منزل قمر هنعه نیست بلکه منزل تحایی است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سه ستاره انددر مقابل هنعه، واحد آن تحیاه است. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). و رجوع به تحائی و هنعه و هقعه شود