جدول جو
جدول جو

معنی تجاحف - جستجوی لغت در جدول جو

تجاحف
(اِ تِ)
بشمشیر و عصا فرا گرفتن بعض ایشان مر بعض را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بشمشیر و عصا فراگرفتن یکدیگر را. (آنندراج) ، ربودن گوی را به چوگان، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ حِ)
به شمشیر و عصا فراگیرنده بعض مر بعض را. (آنندراج). فرا گرفته بعضی مر بعضی را به شمشیر و عصا، رباینده گوی را به چوگان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تجاحف شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
با هم انکار کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
میل کردن. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ترجمان عادل بن علی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بچسپیدن و میل کردن. (آنندراج) : غیرمتجانف لاثم. (منتهی الارب) (آنندراج). ماتجانفناالاثم، ای لم ننحرف الیه و لم نمل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
با یکدیگر نزدیک گردیدن در جنگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تجانف
تصویر تجانف
میل کردن
فرهنگ لغت هوشیار